ز بت چون پاک سازد بت شکن بتخانه ما را؟
که می روید بت از دیوار و در کاشانه ما را
چنین گر عشق در دل می دواند ناخن کاوش
به آب زندگانی می رساند خانه ما را
فروغش دیده جوهرشناسان را کند دریا
صدف بیرون دهد گر گوهر یکدانه ما را
نگردد چون قفس بر بلبل مغرور ما زندان؟
کند صیاد تا کی فکر آب و دانه ما را؟
گرانخوابی ز تار و پود مخمل می برد بیرون
الهی هیچ گوشی نشنود افسانه ما را!
به از فانوس باشد سایه دست هواداران
مسوز ای شمع بی پروا، پر پروانه ما را
ز شوق جلوه مستانه ات شد ملک دل ویران
به گرد دامنی تعمیر کن ویرانه ما را
گر از خلوت ز ناز و سرکشی بیرون نمی آیی
به سنگی یاد کن ای سنگدل دیوانه ما را
که می افتد به فکر ما درین خاک فراموشان؟
مگر زنگار نسیان سبز سازد دانه ما را
غزالی را که ما داریم در مد نظر صائب
صفیر نی شمارد نعره شیرانه ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و خواستههای شاعر از معشوق را بیان میکند. شاعر از معشوق میخواهد که با عشق خود، بتهایی را که در دل و خانهی او هستند بشکند و به او زندگی ببخشد. او به قدرت عشق اشاره میکند که میتواند زندگی و زیبایی را به خانهاش بازگرداند و از او میخواهد که از قفس رهایی یابد. شاعر همچنین از خوابهای ناپسند و خیالهایی که او را از معشوق دور میکند، ناله میکند. در نهایت، او به وجود غزال و زیباییهای دیگر اشاره میکند که به عشق و زیباییهای دنیای او معنا میبخشد.
هوش مصنوعی: چگونه بتشکن میتواند بتخانه ما را پاک کند، در حالی که بت از دیوار و در خانه ما میرود؟
هوش مصنوعی: اگر عشق در دل نفوذ کند، مانند ناخنی است که در آب زندگی را به ما نشان میدهد و به خانهمان راه مییابد.
هوش مصنوعی: نور او، دیدگان عالمان جوهرشناسی را روشن میکند و اگر ما یک گوهر نادر داشته باشیم، دریا آن را مانند صدفی بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: بلبل مغرور ما در قفس نمیچرخد و از خود نمیپرسد که آیا این زندان برای او مناسب است؟ صیاد هم تا چه زمانی میتواند فقط به فکر آب و دانهاش باشد؟
هوش مصنوعی: دلدادگی و عشق ما، مانند دستهای از نرم و لطیف تار و پود مخمل است که در خوابهای گران و آرامشبخش گم شده است. آرزو میکنیم که هیچکس داستان عشقمان را نشنود و به آن آگاه نشود.
هوش مصنوعی: بهتر است که سایه حمایتکنندگان مانند یک فانوس روشن باشد و ای شمع بیپروا، نگذار که پروانههای ما بسوزند.
هوش مصنوعی: از شوق و زیبایی تو، دل من که ویران است، به حالت مستانهای درآمده است. حالا آن را با دامن محبتت تعمیر کن و ویرانیاش را درست کن.
هوش مصنوعی: اگر از تنهایی به خاطر ناز و خودخواهی خود بیرون نمیآیی، به یاد ما و دردهایی که داریم، سنگدل و دیوانه، به یک سنگ فکر کن.
هوش مصنوعی: کیست که در این دنیای فراموشی به یاد ما باشد؟ آیا فراموشی نمیتواند باعث برآمدن و شکوفایی وجود ما شود؟
هوش مصنوعی: غزالی که ما داریم، در نظر صائب، نباید صدای سرگین ما را با صدای شیری مقایسه کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خدایا درپذیر این نعره مستانه ما را
مکن نومید از حسن قبول افسانه ما را
در آن صحرا که چون برگ خزان انجمن فرو ریزد
به آب روی رحمت سبز گردان دانه ما را
زمین مرده احیا کردن آیین کرم باشد
[...]
هوا گلشن به گلشن می کشد دیوانه ما را
زخون توبه موج گل کند پیمانه ما را
شرابت دام می چیند تغافل جام می بخشد
به ما گر واگذارد دل وفا بیگانه ما را
سپند چشم بدکام دو عالم می توان کردن
[...]
مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما را
نمک سایی بود در دیده کار، افسانهٔ ما را
شراب آتش آلودی، حریفان در قدح دارم
در این محفل که می بوسد لب پیمانهٔ ما را؟
بگو صیاد ما، در دام ریزد دانه ما را
که شاید بشنود مرغی دگر افسانه ما را
مرا در بندبند افتاد چون نی آتش غیرت
که سوزد شمع بزم دیگری پروانه ما را
حریفان را پر از صهباست جام عیش و حیرانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.