نمی باشد ز بی برگی چراغی خانه ما را
ز چشم جغد باشد روشنی ویرانه ما را
گرانی می کند بر گوشه گیران پرتو منت
نگه دارد خدا از چشم روزن خانه ما را!
در و دیوار نتواند عنان سیل پیچیدن
که منع از کوچه گردی می کند دیوانه ما را؟
ز برق تیشه ما سنگ خارا آب می گردد
که حد دارد گذارد لب به لب پیمانه ما را؟
سپند شوخ ما بار دل مجمر نمی گردد
به خرمن می رساند بی قراری دانه ما را
پر پروانه سازد پرده خواب فراغت را
مده در گوش خود راه آتشین افسانه ما را
به چوب گل دهد تهدید ما ناصح، ازین غافل
که گردد خامه مشق جنون دیوانه ما را
نفس دزدیده، پا در خلوت وحشی خیالان نه
که هست از چشم آهو حلقه در خانه ما را
اگر درد سخن می داشت صائب صید بند ما
ز گوهر چون صدف می کرد آب و دانه ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و وضعیت روحی شاعر میپردازد. شاعر بیان میکند که بیبرگی و نبود نور و روشنایی، خانهاش را غمگین کرده است. او به شکنندگی و بار سنگینی که بر دوش خود احساس میکند اشاره دارد و میگوید که حتی دچار جنون شده است. تصور میکند که در این ویرانی و ناامیدی، تنها چشمهای جغد نشانهای از روشنایی باقیماندهاند. شگفتی از قدرت طبیعت دارد و قدرت عشق و جنون را به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به دلتنگی و درد سخن گفتن از عشق اشاره میکند و آن را به گوهر و دریا تشبیه میکند، نشان از ارزشی که برای احساسات خود قائل است.
هوش مصنوعی: در خانه ما هیچ روشنایی نیست و به خاطر خالی بودن آن، تنها چشم جغد میتواند بر ویرانی ما نور بتاباند.
هوش مصنوعی: اگر خداوند به ما نگاه کند و از آرزوی ما غافل نشود، زندگی ما بر گوشهنشینان سخت نمیگذرد و بار سنگینی بر دوش آنها نخواهد بود.
هوش مصنوعی: در و دیوار نمیتواند جلوی سیل را بگیرد و ما را از گردشی که در کوچهها داریم، بازدارد. این دیوانگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: از قدرت و شدت کار ما، حتی سنگ های محکم و سخت هم نرم و تغییر شکل می یابند. اما آیا میشود که این تاثیر بیپایان بر روی ما نیز تاثیر بگذارد و ما را ایستاده و پایدار نگه دارد؟
هوش مصنوعی: سپند بازیگوش ما، دل را آتش نمیزند بلکه نگرانی ما را به کشتزار میبرد و ما را به آرامش نمیرساند.
هوش مصنوعی: پر پروانه به خواب و لذتهای بیخیالی دامن نزن و در گوش خود داستانهای شورانگیز و آتشین ما را نبر.
هوش مصنوعی: ما را تهدید میکند که درخت گل را به چوب بزند، اما غافل است که این کار سبب میشود نوشتههای دیوانهوار ما در جنون بیشتر شود.
هوش مصنوعی: در دل خیالهای وحشی، نفس را با احتیاط مدیریت میکنیم؛ چرا که آنچه در خانه ما رخ میدهد، از چشم آهو پوشیده نیست.
هوش مصنوعی: اگر درد و رنج سخن میگفت، صائب میتوانست ما را از گرانبهایی خود مانند مروارید در دریا بگیرد و نیازهایمان را برآورده کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خدایا درپذیر این نعره مستانه ما را
مکن نومید از حسن قبول افسانه ما را
در آن صحرا که چون برگ خزان انجمن فرو ریزد
به آب روی رحمت سبز گردان دانه ما را
زمین مرده احیا کردن آیین کرم باشد
[...]
هوا گلشن به گلشن می کشد دیوانه ما را
زخون توبه موج گل کند پیمانه ما را
شرابت دام می چیند تغافل جام می بخشد
به ما گر واگذارد دل وفا بیگانه ما را
سپند چشم بدکام دو عالم می توان کردن
[...]
مپرس از شورش صحرای دل دیوانهٔ ما را
نمک سایی بود در دیده کار، افسانهٔ ما را
شراب آتش آلودی، حریفان در قدح دارم
در این محفل که می بوسد لب پیمانهٔ ما را؟
بگو صیاد ما، در دام ریزد دانه ما را
که شاید بشنود مرغی دگر افسانه ما را
مرا در بندبند افتاد چون نی آتش غیرت
که سوزد شمع بزم دیگری پروانه ما را
حریفان را پر از صهباست جام عیش و حیرانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.