از تپش منع دل بی سر و پا نتوان کرد
منع بیطاقتی قبله نما نتوان کرد
نتوان آب گرفت از جگر تشنه تیغ
دل ز دلدار به تدبیر جدا نتوان کرد
با گهر از صدف پوچ گذشتن سهل است
دو جهان چیست که در عشق فدا نتوان کرد؟
تن چه باشد که دریغ از سگ آن کو دارند؟
استخوان چیست که در کار هما نتوان کرد؟
سد آیینه ترا پیش نظر تا باشد
چون سکندر هوس آب بقا نتوان کرد
شود از سجده حق آینه دل روشن
بی قد خم شده این تیغ جلا نتوان کرد
در حریمی که کند دلبر ما دست بلند
چیست پیراهن یوسف که قبا نتوان کرد؟
صبح در خون شفق می تپد و می گوید
که نفس راست درین تنگ فضا نتوان کرد
نگذری تا ز سر دانه دل چون پر کاه
دست خود در کمر کاهربا نتوان کرد
به زبانی که کشد خار ملامت صائب
دامن کعبه مقصود رها نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عمق احساسات عاشقانه و دردناک خود اشاره میکند. او میگوید که نمیتوان دل را از محبوب جدا کرد و احساس بیطاقتی در عشق را نمیتوان نادیده گرفت. شاعر به دشواریهای عشق، از جمله تشنگی و فداکاری در عشق اشاره میکند و بیان میکند که هیچ چیز ارزشمندتر از عشق نیست. همچنین، او به بیتوجهی به ارزشهای مادی و جسمی در برابر عشق اشاره دارد و به محدودیتهایی که در این راه وجود دارد تا میرسد. در نهایت، عشق را بهقدری قوی و برجسته میداند که هر چیزی دیگر در مقایسه با آن بیارزش به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: از دل عاشق نمیتوان مانع تپش شد و نمیتوان از نشانههای عشق جلوگیری کرد.
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند از دل تشنه خود آبی طلب کند و نمیتواند با تلاش و تدبیر، دل خود را از عشق محبوب جدا کند.
هوش مصنوعی: گذر از چیزهای بیارزش و ناپایدار آسان است، اما چه اهمیتی دارد که آدمی برای عشق، حتی دو جهان را فدای آن کند؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیان میکند که ارزش انسان و چیزهای مادی چقدر میتواند ناچیز باشد. در واقع، اشاره دارد به اینکه آیا باید به چیزهایی که کمارزش هستند، اهمیت زیادی دهیم؟ به عبارت دیگر، آیا نیازی به نگرانی درباره مسائلی است که ارزش آنها در مقایسه با بزرگترها و مسائل مهمتر ناچیز است؟
هوش مصنوعی: با دقت به خودت و تصویر واقعیات توجه کن، تا بتوانی مانند سکندر، که همیشه به دنبال جاودانگی بود، از خواستههای نادرست دوری کنی.
هوش مصنوعی: از سجده و بندگی خدا، دل انسان روشن و صاف میشود. اما این که به خاطر زخم یا شکستگی، نتوانیم زیبایی و درخشانی را در خود ببینیم، تأثیر بسیاری روی ما دارد.
هوش مصنوعی: در مکانی که محبوب ما در آن حضور دارد، چه فایدهای دارد که دست به سمت او دراز کنیم؟ پیراهن یوسف نیز در اینجا نمیتواند چیزی را تغییر دهد یا نشان دهد.
هوش مصنوعی: صبح هنگام، نور سرخ آسمان چون خون در حال جنبش است و به ما میگوید که در این فضای محدود، نمیتوان به خوبی نفس کشید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل تو مانند دانهها در حاشیه بیخیال است، نمیتوانی به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنی یا کارهای بزرگ انجام دهی.
هوش مصنوعی: اگر به زبانی که باعث نارضایتی و سرزنش میشود، صحبت کنیم، هرگز نمیتوانیم از هدف مقدس و ارزشمندی چون کعبه دست بکشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پشت بر یار کمان ابروی ما نتوان کرد
خویشتن را هدف تیر بلا نتوان کرد
کشته ی تیغ ملامت برضا نتوان شد
حذر از ضربت شمشیر قضا نتوان کرد
گرچه از ما بخطا روی بپیچید و برفت
[...]
دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد
آنچه سعی است، من اندر طلبت بنمایم
این قَدَر هست که تغییرِ قضا نتوان کرد
دامنِ دوست به صد خونِ دل افتاد به دست
[...]
با چنین درد دلی میل دوا نتوان کرد
حاصل عمر عزیز است رها نتوان کرد
چشم ما روشنی از نور جمالش دارد
یک دمی نور وی از دیده جدا نتوان کرد
سود و سرمایه همه در سر کارش کردیم
[...]
از تو خوبی طمع مهر و وفا نتوان کرد
گله با وصل گل از خار جفا نتوان کرد
کرده ام قیمت یک موی تو را هر دو جهان
گرچه او را به چنان تحفه بها نتوان کرد
عمر چون باد هوا می گذرد حاضر باش
[...]
بند گیسوی تو از دست رها نتوان کرد
گر جدا سازیش از بند جدا نتوان کرد
دم نگه دار مسیحا که به جز نوش وصال
درد مهلک چو شد از هجر دوا نتوان کرد
چو خرامی سوی ما گر نه فقیرم بینی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.