قطع امید ازان موی کمر نتوان کرد
راه باریک چو افتاد گذر نتوان کرد
صبر را حوصله جنبش مژگان تو نیست
پیش شمشیر قضا سینه سپر نتوان کرد
دلم از رشک تماشایی او پر خون است
گرچه در چشمه خورشید نظر نتوان کرد
خرد سست قدم را به حریفان بگذار
که به این بدرقه از خویش سفر نتوان کرد
نگذری تا ز سر هستی ناقص چو حباب
سر ازین قلزم خونخوار بدر نتوان کرد
ای بسا رزم که مردی سپر انداختن است
به شجاعت همه جا دست بدر نتوان کرد
نفس برق درین وادی خونخوار گداخت
از تمنای جهان زود گذر نتوان کرد
عقده ای نیست درین دایره بی سر و پا
که ز هم باز به یک آه سحر نتوان کرد
دهن از خبث بشو پاک که مانند صدف
آب را بی دهن پاک، گهر نتوان کرد
تا چو کشتی ننهی بار رفیقان بر دل
پنجه در پنجه دریای خطر نتوان کرد
تا نمی در قدح اهل مروت باقی است
صائب از کوی خرابات سفر نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ناامیدی و مشکلاتی است که در زندگی وجود دارد. شاعر بیان میکند که در شرایط سخت و دردناک نمیتوان به راحتی از امید و آرزوها دل کند. او صبر و تحمل را به چالش کشیده و اشاره دارد که تلاش برای نجات از مشکلات گاهی اوقات نتیجهای ندارد. همچنین تأکید میکند که زندگی پر از دشواریها و رنجهاست، و انسان نمیتواند بدون ریسک و شجاعت در برابر مشکلات ایستادگی کند. طنز تلخی در برخی ابیات وجود دارد که نشاندهنده ناپایداری و بیثباتی زندگی و روابط انسانی است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که تا زمانی که نشانههایی از دوستی و محبت وجود دارد، نمیتوان به سفر در دنیا ادامه داد.
هوش مصنوعی: امیدوار نبودن به آن موی کمر دشوار است؛ زمانی که مسیر باریک میشود، نمیتوان به راحتی عبور کرد.
هوش مصنوعی: صبر و تحمل در برابر زیبایی و جاذبه چشمان تو امکانپذیر نیست و نمیتوان در برابر سرنوشت و تقدیر ایستادگی کرد.
هوش مصنوعی: دل من از حسادت به زیبایی او پر از درد و غم است، گرچه نمیتوان به چشمهی نور خورشید نگاه کرد.
هوش مصنوعی: عقل و اندیشه ضعیف را در دست دوستان و همسفران قرار بده، زیرا با این وداع و خداحافظی از خود، نمیتوان به سفر رفت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دنیا هستی و به کمال نرسیدهای، مانند حبابی هستی که نمیتواند از این دریای خونین عبور کند.
هوش مصنوعی: بسیاری از جنگها نشانگر شجاعت در رها کردن سپر و تسلیم شدن نیستند؛ بلکه واقعی بودن شجاعت این است که در هر شرایطی نمیتوان به آسانی از میدان مبارزه خارج شد.
هوش مصنوعی: در این دشت خطرناک، نفس مانند برق میتازد، زیرا آرزوهایش برای دنیا که زودگذر است، آن را میسوزاند و نمیتوان آنجا را ترک کرد.
هوش مصنوعی: در این دایره بینظم و آشفته، هیچ مسأله و مشکلی وجود ندارد که نتوان با یک نفس عمیق و آرام در صبحگاهی زودگذر، آن را حل کرد و به همدیگر پیوند زد.
هوش مصنوعی: زبان خود را از ناپاکیها پاک کن، زیرا مانند صدفی که بدون دهان باشد، نمیتواند آب را تصفیه کند و مروارید به دست آورد.
هوش مصنوعی: اگر باری سنگین بر دوش رفیقان بگذاری، نمیتوانی خود را از خطرات و چالشها دور کنی، همانند یک کشتی که بدون بار نمیتواند به دریا برود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شراب در جام اهل مروت وجود دارد، صائب نمیتواند از کوی خرابات سفر کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیش رویت صنما وصف قمر نتوان کرد
نسبت حقه لعلت به شکر نتوان کرد
با وجود رخ و زلفین عبیر افشانت
صفت برگ گل و عنبر تر نتوان کرد
میهمانیست تمنای تو در خاطر ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.