پشت بر یار کمان ابروی ما نتوان کرد
خویشتن را هدف تیر بلا نتوان کرد
کشته ی تیغ ملامت برضا نتوان شد
حذر از ضربت شمشیر قضا نتوان کرد
گرچه از ما بخطا روی بپیچید و برفت
ترک آن ترک ختائی بخطا نتوان کرد
قامتش را بصنوبر نتوان خواندن از آنک
نسبت سرو خرامان بگیا نتوان کرد
باغبان گو مکن افغان که بهنگام بهار
مرغ را از گل صدبرگ جدا نتوان کرد
گر نخواهی که رود دانش هوش تو برود
گوش بر زمزمه ی پرده سرا نتوان کرد
گر بخنجر زندم روی نتابم ز درش
زانک با او بجفا ترک وفا نتوان کرد
گو بشمشیر بکش یا ز کمندش برهان
صید را این همه در قید رها نتوان کرد
نام خواجو بر آن خسرو خوبان که برد
زانک در حضرت شه یاد گدا نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و دشواریهای آن میپردازد. شاعر بیان میکند که نمیتوان از یار و دلبر خود فاصله گرفت و سختیها و چالشها را نادیده گرفت. او به تأثیرات عشق اشاره دارد که حتی در مواجهه با ملامت و دشواریها، نمیتوان از یاد یار غافل شد. شاعر همچنین به زیبایی و ویژگیهای یار خود اشاره میکند و تأکید میکند که نمیتوان او را با چیزهای دیگر مقایسه کرد. در نهایت، یادآوری میکند که در هر شرایطی، عشق و یاد معشوق نمیتواند فراموش شود.
هوش مصنوعی: نمیتوان به کسی که مورد علاقهام است، پشت کنم و دوری از او را تحمل کنم. همچنین نمیتوان خود را هدف درد و رنج قرار دهم.
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند از سرزنش و انتقاد دوری کند، همانطور که نمیتواند سرنوشت خود را تغییر دهد و از ضربههای آن فرار کند.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است به خاطر اشتباهی از ما روی گردان شده و برود، اما نمیتوانیم در مورد آن ترک ختا، که ترک باشد، اشتباهی انجام دهیم.
هوش مصنوعی: قد او را نمیتوان به درخت صنوبر تشبیه کرد، چرا که نسبت به قامت سرو لَخت و شاداب، این قیاس ممکن نیست.
هوش مصنوعی: باغبان، نگران نباش که در فصل بهار نمیتوان پرنده را از گلهای زیبا و خوشبو جدا کرد.
هوش مصنوعی: اگر نخواهی که دانش و هوش تو از بین برود، نمیتوانی فقط به صدای نوازنده گوش دهی.
هوش مصنوعی: اگر بخواهد با خنجر به من آسیب بزند، من روی خود را از او برنمیگردانم؛ زیرا نمیتوان با کسی که به ما ظلم میکند، ترک وفا کرد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی کسی را نجات دهی، باید یا با قدرت خود به او کمک کنی یا او را از بند رهایی ببخشی، چون نمیتوان بدون اقدام مؤثر او را در قید و بند نگه داشت.
هوش مصنوعی: نام خواجو به آن شاه خوبان مشهور است، زیرا هیچکس نمیتواند در محضر آن پادشاه بزرگ، یاد گدا را بکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد
آنچه سعی است، من اندر طلبت بنمایم
این قَدَر هست که تغییرِ قضا نتوان کرد
دامنِ دوست به صد خونِ دل افتاد به دست
[...]
با چنین درد دلی میل دوا نتوان کرد
حاصل عمر عزیز است رها نتوان کرد
چشم ما روشنی از نور جمالش دارد
یک دمی نور وی از دیده جدا نتوان کرد
سود و سرمایه همه در سر کارش کردیم
[...]
از تو خوبی طمع مهر و وفا نتوان کرد
گله با وصل گل از خار جفا نتوان کرد
کرده ام قیمت یک موی تو را هر دو جهان
گرچه او را به چنان تحفه بها نتوان کرد
عمر چون باد هوا می گذرد حاضر باش
[...]
بند گیسوی تو از دست رها نتوان کرد
گر جدا سازیش از بند جدا نتوان کرد
دم نگه دار مسیحا که به جز نوش وصال
درد مهلک چو شد از هجر دوا نتوان کرد
چو خرامی سوی ما گر نه فقیرم بینی
[...]
دست در حلقه ی آن زلف دو تا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
من چه گویم که ترا نازکی طبع لطیف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.