جام می چهره اندیشه نمایی دارد
سینه درد کشان طرفه صفایی دارد
دل بیدرد ندارد خبر از پیکانش
ور نه این بیضه فولاد همایی دارد
دلگشاتر ز تماشای بناگوش تو نیست
صبح هر چند دم عقده گشایی دارد
مستی از گل نکند مرغ چمن را غافل
ناله بیخبران راه به جایی دارد
در گلوی جرسش ناله خونین گره است
کاروانی که ز پی آبله پایی دارد
روزگاری است که از پیشروان می گردد
چون علم هر که عصایی و ردایی دارد
هر دلی را غمی از عشق و مرا هر سر موی
غم تنهایی و اندوه جدایی دارد
گریه ماست که در هیچ دلی راهش نیست
ور نه باران ز صدف خانه خدایی دارد
تو غم خانه بی صاحب خود خور که حباب
خانه پردازتر از سیل، هوایی دارد
بوسه گر نیست، به پیغام دلم را بنواز
کز شکر نی چو تهی گشت نوایی دارد
گر نسازد به ثمر کام جهان را شیرین
سرو آزاده ما دست دعایی دارد
صفحه روی ترا دیده بدبین مرساد
که عجب آینه زنگ زدایی دارد
کعبه و دیر شد از خامه صائب پرشور
فرصتش باد که مستانه نوایی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و تأمل در زیباییهای عشق و غمهای انسانی میپردازد. گوینده با استفاده از تصاویری چون جام، دل، و گل، به عمق احساسات و دردهای عاطفی اشاره میکند. او میگوید که دلِ بیدرد از تیرگیهای عشق بیخبر است و زندگی پر از غم و جدایی است. همچنین، نالهها و حسرتها در دلها وجود دارد، ولی بعضی از این دردها به راحتی به دیگران منتقل نمیشود. شاعر از تجمع احساسات عاشقانه، غم تنهایی، و آتش عشق سخن میگوید و نهایتاً به زیبایی و لطافت عشق و ارتباطات انسانی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: جامی که مینوشی، تصویری از افکار و اندیشهها را در خود دارد و افرادی که در دل درد و رنج میکشند، زیبایی خاصی را از خود نشان میدهند.
هوش مصنوعی: دل بیدرد، هیچ آگاهی از تیرهای عشق ندارد، وگرنه این تخم مرغ فولادی هم یک داستان خاص و شگفتانگیز دارد.
هوش مصنوعی: هیچ چیز دلنوازتر از دیدن گوشهای تو در صبح نیست، هرچند که صبح هم خودش گاهی اوقات احساسات را باز میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که وقتی مرغ چمن در حال نشئه و شادی است، نمیتواند به نگرانیها و غمهای دیگران توجهی داشته باشد. این ناله و فریاد بیخبران هم، راهی به جایی نمیبرد و تغییری ایجاد نمیکند. در واقع، هر کس در دنیای خود غرق است و ممکن است نتواند به مشکلات دیگران بپردازد.
هوش مصنوعی: در صدای جرس، صدای درد و زخم وجود دارد؛ این حالتی است از کاروانی که در پی درمان یا تلاشی برای رفع مشکلاتش حرکت میکند و به نوعی نشاندهنده رنجی است که در سفر به همراه دارد.
هوش مصنوعی: زمانهای است که هر کس به اعتبار ظاهر خود، مانند عصا و لباسش، به پیشوایی و رهبری میرسد.
هوش مصنوعی: هر کسی به نوعی از عشق غمگین است، اما من به خاطر تنهایی و اندوه جدایی هر یک از موهایم غم دارم.
هوش مصنوعی: گریه ما چنان حالتی دارد که هیچ قلبی نمیتواند آن را درک کند. اما اگر بخواهیم به معنای عمیقتری اشاره کنیم، بارانی که از صدف نازک آسمان میبارد، نشانهای از رحمت و زیبایی خداوند است.
هوش مصنوعی: به فکر غم و ناراحتی خانهای باش که صاحب ندارد، چرا که حبابی که در خانه وجود دارد، از سیل هم نرمتر و بیثباتتر است و حال و هوایی دارد که به زودی از بین میرود.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی مرا به بوسهای نوازش کنی، حداقل با پیامهای خود دلم را تسلیبخش باش. آنگاه که دل غمگین است، مانند شکر نیز خالی نمیماند و همیشه صدایی دارد.
هوش مصنوعی: اگر درخت بذرش ثمر ندهد و زندگی دنیا را خوشایند نکند، سرو آزاد ما دعای محبت و دست یاری دارد.
هوش مصنوعی: چهره تو را کسانی با نگاهی بدبین مینگرند، اما چه جالب که این چهره همچون آینهای خالص و درخشان است که گرد و غبار را از خود دور کرده.
هوش مصنوعی: کعبه و دیر نمادهایی از مکانهای مقدس و عبادت هستند. با شور و شوق، وقتی که فرصتی پیش میآید، میتوان به شکلی شاداب و سرمست، صدایی عاشقانه و دلنشین را نواخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف مشکین تو زنجیر بلائی دارد
بسته بر هر سر موئی سر و پائی دارد
دوست آن نیست که تابد سر پیمان از دوست
دوست آن است که با دوست وفائی دارد
بینوائی ز غم ار ناله کند باکی نیست
[...]
دل من با سر زلف تو هوایی دارد
دردمندست و ز لعل تو دوایی دارد
رخ تو بدر منیر است و در او حیرانم
دل من روشنی و نور ز جایی دارد
شاه حسنست و لطافت شده مغرور به خود
[...]
مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالَم از نالهٔ عُشّاق مبادا خالی
که خوشآهنگ و فرحبخش هوایی دارد
پیر دُردیکَش ما گرچه ندارد زر و زور
[...]
جانم از دولت درد تو دوایی دارد
دلم از صیقل ذکر تو صفایی دارد
هر کرارو بتو شدجنت جاویدان یافت
دوزخ آنجاست که رویی وریایی دارد
عشق سلطان کریمست ولی مصلحتست
[...]
مطرب عشق عجب ساز و نوائی دارد
زخم هر زخمه که زد راه بجائی دارد
گل بر اطلس اگر چند قبائی دارد
نه قبائیست که گویند بهائی دارد
مشنوا یخواجه تو در مذهب ارباب لباس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.