گنجور

 
صائب تبریزی

ذره‌ام چشم به خورشید لقایی دارد

استخوانم سر پیوند همایی دارد

منزل ماست که چون ریگ روان ناپیداست

ور نه هر قافله‌ای راه به جایی دارد

درد درمان طلبی‌هاست که بی‌درمان است

ور نه هر درد که دیدیم دوایی دارد

بحر اگر بر صدف گوهر خود می نازد

دامن بادیه هم آبله پایی دارد

کشش دل به خرابات مرا راهنماست

خانهٔ کعبه اگر قبله‌ نمایی دارد

تهمت دامن آلوده و مجنون، هیهات

این سخن را به کسی گو که قبایی دارد

در صف اهل ریا از همه کس در پیش است

چون علم هر که عصایی و ردایی دارد

مژه بر هم نزد آینه ز اندیشهٔ چشم

خواب راحت نکند هر که صفایی دارد

بوالهوس شو که ز دستش به زمین نگذارند

هر که چون جام لب بوسه ربایی دارد

طرف فاخته را سرو به بلبل ندهد

هر نوا گوشی و هر گوش نوایی دارد

این که از لغزش مستانه نمی‌اندیشد

می‌توان یافت که دل تکیه به جایی دارد

صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصر بخارایی

زلف مشکین تو زنجیر بلائی دارد

بسته بر هر سر موئی سر و پائی دارد

دوست آن نیست که تابد سر پیمان از دوست

دوست آن است که با دوست وفائی دارد

بینوائی ز غم ار ناله کند باکی نیست

[...]

جهان ملک خاتون

دل من با سر زلف تو هوایی دارد

دردمندست و ز لعل تو دوایی دارد

رخ تو بدر منیر است و در او حیرانم

دل من روشنی و نور ز جایی دارد

شاه حسنست و لطافت شده مغرور به خود

[...]

حافظ

مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد

نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد

عالَم از نالهٔ عُشّاق مبادا خالی

که خوش‌آهنگ و فرح‌بخش هوایی دارد

پیر دُردی‌کَش ما گرچه ندارد زر و زور

[...]

قاسم انوار

جانم از دولت درد تو دوایی دارد

دلم از صیقل ذکر تو صفایی دارد

هر کرارو بتو شدجنت جاویدان یافت

دوزخ آنجاست که رویی وریایی دارد

عشق سلطان کریمست ولی مصلحتست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
نظام قاری

مطرب عشق عجب ساز و نوائی دارد

زخم هر زخمه که زد راه بجائی دارد

گل بر اطلس اگر چند قبائی دارد

نه قبائیست که گویند بهائی دارد

مشنوا یخواجه تو در مذهب ارباب لباس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه