ذرهام چشم به خورشید لقایی دارد
استخوانم سر پیوند همایی دارد
منزل ماست که چون ریگ روان ناپیداست
ور نه هر قافلهای راه به جایی دارد
درد درمان طلبیهاست که بیدرمان است
ور نه هر درد که دیدیم دوایی دارد
بحر اگر بر صدف گوهر خود می نازد
دامن بادیه هم آبله پایی دارد
کشش دل به خرابات مرا راهنماست
خانهٔ کعبه اگر قبله نمایی دارد
تهمت دامن آلوده و مجنون، هیهات
این سخن را به کسی گو که قبایی دارد
در صف اهل ریا از همه کس در پیش است
چون علم هر که عصایی و ردایی دارد
مژه بر هم نزد آینه ز اندیشهٔ چشم
خواب راحت نکند هر که صفایی دارد
بوالهوس شو که ز دستش به زمین نگذارند
هر که چون جام لب بوسه ربایی دارد
طرف فاخته را سرو به بلبل ندهد
هر نوا گوشی و هر گوش نوایی دارد
این که از لغزش مستانه نمیاندیشد
میتوان یافت که دل تکیه به جایی دارد
صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل حافظ به بیان حالاتی از عشق و وجود انسانی میپردازد. او از عشق به خورشید و ارتباط عمیق با هستی سخن میگوید و به نوعی احساس تنهایی و دشواری در یافتن مرهم برای دردهای وجود اشاره میکند. خانه این شخص مانند ریگی در بیابان ناپیداست و این نماد گمشدگی است. با این حال، او بر این باور است که حتی دردهای بیدرمان هم ممکن است درمانی داشته باشند و هر چیز ممکن است زیبایی خاص خود را داشته باشد.
حافظ همچنین به مسیری در زندگی اشاره میکند که بر اساس عشق و صفا هدایت میشود و تأکید میکند که هر کس باید حقیقت خود را بشناسد. او به تفاوتهای انسانی و تلاش برای درک آنها میپردازد و در نهایت میگوید که عشق و احساسات از پیچیدگیهای خاصی برخوردارند که نمیتوان آنها را تنها با عقل و منطق درک کرد. این شعر به نوعی دعوت به درک عمیقتر از عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: من هرچند کوچک و ناچیز هستم، اما دل در گروی وصال خورشید دارم و وجودم به پیوندی اساسی و عمیق با جاودانهها مرتبط است.
هوش مصنوعی: خانه ما مانند ریگ روان و ناپیداست و اگر نه، هر کاروانی راهی به سوی مقصدی دارد.
هوش مصنوعی: دردی که انسان برای درمان آن تلاش میکند، خود به نوعی بیدرمان است؛ چرا که هر دردی که تجربه کردهایم، در واقع دارویی دارد یا راه حلی برایش وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر دریا به گوهرهایی که در صدف دارد، افتخار میکند، باید بدانیم که دشت و بیابان هم نشانههای زیبایی و ارزشهای خاص خود را دارند.
هوش مصنوعی: دل من به سمت خرابات (محل فسق و گناه) کشیده میشود و این احساس من را راهنمایی میکند. حتی اگر خانه کعبه مکان قبله و عبادت باشد، برای من این کشش و احساس درونی اهمیت بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اتهام و نسبت دادن نادرست به افراد، به ویژه اگر کسی مقام و شخصیت اجتماعی داشته باشد، بسیار ناپسند و غیرقابل قبول است. این سخن نمیتواند به افرادی که شایستگی و مقام دارند، نسبت داده شود.
هوش مصنوعی: اهل ریا در صفها، از دیگران جلوتر است؛ زیرا هر کسی که دارایی و ظاهر زیبا دارد، معمولاً بیشتر توجهها را جلب میکند.
هوش مصنوعی: کسی که قلبی پاک و نیکو دارد، هرگز نمیتواند راحت بخوابد و آرامش را تجربه کند، چرا که افکار و اندیشههایش او را از استراحت باز میدارد.
هوش مصنوعی: بر این باور باش که کسانی که از لذتها و خوشیهای زندگی بهرهمند میشوند، بهندرت اجازه میدهند که دیگران از دستشان بیفتند. هر کسی که مانند جامی، از بوسه و محبت بهرهمند میشود، باید از زندگی لذت ببرد.
هوش مصنوعی: در یک محفل، هر کسی صدای خاص خود را دارد و نمیتواند خود را با دیگری مقایسه کند. هر فردی باید به صدای خود افتخار کند و بداند که گوشها و دلهای مختلفی وجود دارد که به هر صدایی واکنش متفاوتی نشان میدهند.
هوش مصنوعی: دوستی که در حالت مستی و غفلت قرار دارد، از اشتباهاتش آگاه نیست. اما میتوان دریافت که او دلش به چیزی یا کسی وابسته است و به آن اتکا کرده است.
هوش مصنوعی: صائب میگوید که این شعری که بیان میشود، همانند غزلی از حافظ است که در آن عشق به زیبایی و هنرمندی توصیف شده و این عشق موسیقی خاص و جذابی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف مشکین تو زنجیر بلائی دارد
بسته بر هر سر موئی سر و پائی دارد
دوست آن نیست که تابد سر پیمان از دوست
دوست آن است که با دوست وفائی دارد
بینوائی ز غم ار ناله کند باکی نیست
[...]
دل من با سر زلف تو هوایی دارد
دردمندست و ز لعل تو دوایی دارد
رخ تو بدر منیر است و در او حیرانم
دل من روشنی و نور ز جایی دارد
شاه حسنست و لطافت شده مغرور به خود
[...]
مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالَم از نالهٔ عُشّاق مبادا خالی
که خوشآهنگ و فرحبخش هوایی دارد
پیر دُردیکَش ما گرچه ندارد زر و زور
[...]
جانم از دولت درد تو دوایی دارد
دلم از صیقل ذکر تو صفایی دارد
هر کرارو بتو شدجنت جاویدان یافت
دوزخ آنجاست که رویی وریایی دارد
عشق سلطان کریمست ولی مصلحتست
[...]
مطرب عشق عجب ساز و نوائی دارد
زخم هر زخمه که زد راه بجائی دارد
گل بر اطلس اگر چند قبائی دارد
نه قبائیست که گویند بهائی دارد
مشنوا یخواجه تو در مذهب ارباب لباس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.