گنجور

 
صائب تبریزی

آه عشاق سیه‌روز اثرها دارد

شب این طایفه در پرده سحرها دارد

بر سر راز تو چون بید دلم می لرزد

شیشه از باده پر زور خطرها دارد

دل ازان موی میان چون به سلامت گذرد؟

از کمر وحشی رم کرده خطرها دارد

دل صاحب نظران را به تغافل مشکن

کاین حبابی است که در پرده گهرها دارد

ادب عشق زبان بند لب اظهارست

ور نه هر ذره ز خورشید خبرها دارد

سرو از زمزمه فاخته موزون گردید

نفس سوختگان طرفه اثرها دارد

خبر از عاشق سرگشته گرفتن شرط است

شمع از بهر همین کار شررها دارد

گل فتاده است به چشم تو ز غفلت، ورنه

خار در هر سر انگشت هنرها دارد

مرو از راه به آوازه دریا صائب

صدف خامش ما نیز گهرها دارد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سیف فرغانی

دی یکی گفت که از عشق خبرها دارد

سر خود گیر که این کار خطرها دارد

دگری گفت قدم در نه و اندیشه مکن

اندرین بحر که این بحر گهرها دارد

ای گرو برده ز خوبان، به جز از شیرینی

[...]

اسیر شهرستانی

عیشم از دولت بیدار اثرها دارد

شبم از گردش پیمانه سحرها دارد

همچو گوهر نظر از پاکی دل یافته ایم

اشک ما در جگر سنگ اثرها دارد

فروغی بسطامی

آخر این نالهٔ سوزنده اثرها دارد

شب تاریک، فروزنده سحرها دارد

غافل از حال جگر سوخته عشق مباش

که در آتشکدهٔ سینه شررها دارد

مهر او تازه نهالی است به بستان وجود

[...]

صابر همدانی

گر به دل آتش عشق تو شررها دارد

همچنان نالهٔ من نیز اثرها دارد

خبر از حال من و بلبل اگر می‌جویی

من به شب گریم و او نغمه سحرها دارد

دور از قافله سالا مشو در ره عشق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه