گنجور

 
فروغی بسطامی

آخر این نالهٔ سوزنده اثرها دارد

شب تاریک، فروزنده سحرها دارد

غافل از حال جگر سوخته عشق مباش

که در آتشکدهٔ سینه شررها دارد

مهر او تازه نهالی است به بستان وجود

که به جز خون دل و دیده ثمرها دارد

قابل ناوک آن ترک کمان ابرو کیست

آن که از سینهٔ صد پاره سپرها دارد

گاهی از لعل تو می‌گوید و گاه از لب جام

ساقی بی خبران طرفه خبرها دارد

ناله سر می‌زند از هر بن مویم چون نی

به امیدی که دهان تو شکرها دارد

تو پسند دل صاحب نظرانی ورنه

مادر دهر به هر گوشه پسرها دارد

تو در آیینه نظر داری و زین بی‌خبری

که به دیدار تو آیینه نظرها دارد

تیره شد روز فروغی به ره مهر مهی

که نهان در شکن طره قمرها دارد

 
 
 
سیف فرغانی

دی یکی گفت که از عشق خبرها دارد

سر خود گیر که این کار خطرها دارد

دگری گفت قدم در نه و اندیشه مکن

اندرین بحر که این بحر گهرها دارد

ای گرو برده ز خوبان، به جز از شیرینی

[...]

صائب تبریزی

آه عشاق سینه روز اثرها دارد

شب این طایفه در پرده سحرها دارد

بر سر راز تو چون بید دلم می لرزد

شیشه از باده پر زور خطرها دارد

دل ازان موی میان چون به سلامت گذرد؟

[...]

اسیر شهرستانی

عیشم از دولت بیدار اثرها دارد

شبم از گردش پیمانه سحرها دارد

همچو گوهر نظر از پاکی دل یافته ایم

اشک ما در جگر سنگ اثرها دارد

صابر همدانی

گر به دل آتش عشق تو شررها دارد

همچنان نالهٔ من نیز اثرها دارد

خبر از حال من و بلبل اگر می‌جویی

من به شب گریم و او نغمه سحرها دارد

دور از قافله سالا مشو در ره عشق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه