گنجور

 
صائب تبریزی

دل آسوده طمع هر که ز دنیا دارد

زیر بال و پر خود بیضه عنقا دارد

غافل از حق نشود روح به ویرانه جسم

سیل هر جا که بود روی به دریا دارد

خویش را تا نگذارد ننشیند از پا

هرکه چون شمع سر عالم بالا دارد

دم جان بخش اثر در دل آهن نکند

چشم سوزن چه تمتع ز مسیحا دارد؟

از علم لشکریان را نتوان غافل کرد

دو جهان چشم بر آن قامت رعنا دارد

کار چون در گره افتد به دعا دست برآر

شانه در عقده گشایی ید طولی دارد

نیست خالی سر مویی به تن از جان لطیف

هر که را جا نبود، در همه جا جا دارد

دل محال است که ساکن شود از لرزیدن

شانه تا راه در آن زلف چلیپا دارد

گرچه یعقوب مرا پای طلب کوتاه است

بوی پیراهن یوسف ید طولی دارد

تو ز طفلی است که در خانه نداری آرام

ور نه هنگامه عالم چه تماشا دارد؟

لازم برق بود ریزش باران صائب

گریه بسیار ز پی خنده بیجا دارد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جمال‌الدین عبدالرزاق

ترکم امروز مگر رای تماشا دارد

که برون آمده آهنگ بصحرا دارد

طره چون غالیه گرد سمنش حلقه زده

خه بنام ایزد یارب که چه سودا دارد

لعل شکر شکنش پرده مرجان سازد

[...]

ظهیر فاریابی

گل ز خرگاه چمن روی به صحرا دارد

سر می خوردن آن خرگه مینا دارد

سبزه چون تازگی افزود به سر سبزی سال

گلبن فتح مَلک سرّ ثریا دارد

تاج بخش ملکان شاه جوانبخت جوان

[...]

عبید زاکانی

باز گل جلوه‌کنان روی به صحرا دارد

نوجوان است سر عیش و تماشا دارد

خار در پهلو و پا در گل و خوش میخندد

لطف بین کین گل نورستهٔ رعنا دارد

آب هر لحظه چو داود زره میسازد

[...]

ناصر بخارایی

آنکه منزل چو مه از برج ثریا دارد

در سخا دست چو کان و دل دریا دارد

مفخر آل کیان خسرو عادل هوشنگ

که به اقبال سکندر دل دریا دارد

آن جهانگیر جوان‌بخت که در روز مصاف

[...]

صوفی محمد هروی

هر که دل در هوس آن بت رعنا دارد

گو درآ زود که بر دیده من جا دارد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه