دولت حسن ز خط زیر و زبر میگردد
این ورق از نفس سوخته برمیگردد
چشم خورشید که در خیره نگاهی مثل است
در گلستان تو پوشیده نظر میگردد
ماه شبگرد من از خانه چو آید بیرون
ماه از هاله نهان زیر سپر میگردد
بر نظر منت پیراهن یوسف دارد
هر نگاهی که ز رخسار تو برمیگردد
در نگیرد سخن عشق به ارباب هوس
آتش افسرده ازین هیزم تر میگردد
در ته سنگ ملامت دل سودایی ما
کبک مستی است که در کوه و کمر میگردد
بیقراری است مرا باعث آرامش دل
لنگر کشتی من موج خطر میگردد
شوق چون قافلهسالار شود رهرو را
پای خوابیده پر و بال دگر میگردد
سخن از غور سخنسنج گرامی گردد
قطره در حوصله بحر گهر میگردد
خجلت بیثمری قد مرا کرده دوتا
شاخ هرچند خُم از جوش ثمر میگردد
گوهر از خجلت اظهار طمع آب شود
آبرو جمع چو گردید گهر میگردد
در شکرزار قناعت نبود تلخی عیش
خاک در حوصله مور شکر میگردد
منه انگشت به گفتار بزرگان صائب
تیر بر چرخ مینداز که برمیگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر دمم، چهره به خون مژه، تر میگردد
حالم از عشق تو، هر روز، بتر میگردد
بر مگرد از من و گر زانکه تو بر میگردی
دین و دنیا و سعادت، همه، بر میگردد
روی، پنهان مکن از من، که پری رویان را
[...]
ماه روی تو مرا نور بصر میگردد
حسن آن یار هم افزون ز نظر میگردد
بهوای لب و دندان تو ای جوهر جان
اشکم از دیده دل نور بصر میگردد
تا حدیث لبت ایماه گرفتم بزبان
[...]
عیب در چشم و دل پاک هنر میگردد
کف بیمغز درین بحر گهر میگردد
چون کند عاشق بیتاب عنانداری خود؟
کز نشیب آب به پابوس تو برمیگردد!
اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد
آهم از شوق رخت باغ نظر می گردد
بسکه برگشتگی بخت منش برده ز راه
قاصد از کوی تو نا آمده برمی گردد
خضر و شرمندگی خویش که در راه طلب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.