گنجور

 
صائب تبریزی

به هر نامحرمی عاشق لب اظهار نگشاید

گل این باغ، دفتر در حضور خار نگشاید

شکایت نامه ما سنگ را در گریه می آرد

الهی هیچ کافر مهر ازین طومار نگشاید؟

هوادار سر زلف صنم چون شمع می باید

که گر در آتش افتد از میان زنار نگشاید

نگه خون گشت در چشمم زبس نادیدنی دیدم

الهی هیچ کس آیینه در بازار نگشاید!

به جوش مشتری هر کس چو یوسف بر نمی آید

همان بهتر که دکان بر سر بازار نگشاید

که این ابر بلا را از سر من دور می سازد؟

اگر جوش جنون از سر مرا دستار نگشاید

همان در ناله طوفان می کنم با آن که می دانم

جرس را عقده از دل ناله های زار نگشاید

دلم دارد حضوری با خیال یار در خلوت

که تا صبح قیامت در به روی یار نگشاید

زسیر باغ جنت داغ عاشق تازه می گردد

دل آتش پرست از جلوه گلزار نگشاید

سَری فرد از دُو عالَم ، چون سرِ منصور می خواهد

به هر مشت گلی آغوش رغبت دار نگشاید

به عمری ناله ای از دل نخیزد عندلیبان را

اگر صائب درین گلشن لب گفتار نگشاید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیرخسرو دهلوی

دلی کاو عاشق روییست در گلزار نگشاید

گر کاندر دل یاری ست از اغیار نگشاید

رو، ای باد و تماشا دیگران را بر بسوی گل

که ما را غنچه پر خون است، در گلزار نگشاید

چه طالع دارم این کز آسمان یک کاروان غم

[...]

فضولی

گره از کار من جز نالهای زار نگشاید

نبندم ناله را ره تا گره از کار نگشاید

ز مژگان چشم دارم در رهت خون دلم ریزد

گل امیدواری آه اگر زین خار نگشاید

بچشم و دل گشودم راز عشق او شدم رسوا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فضولی
صائب تبریزی

نشاط ظاهری دل را گره از کار نگشاید

دل پیکان ز شکرخنده سوفار نگشاید

ابوالحسن فراهانی

به افسون بخت من چین از جبین یار نگشاید

بلی از هر نسیمی گل درین گلزار نگشاید

چنان بگرفته در آغوش چشمم نقش رخسارش

که از یکدیگر او را مژده دیدار نگشاید

همین فرق است از منصور تا من که آن چنان خوارم

[...]

فیاض لاهیجی

چو بلبل خاطرم از گفتن بسیار نگشاید

زبان بستم که قفل سینه از گفتار نگشاید

ز دین برگشته را از کفر هم کامی نشد حاصل

گره کز سبحه در دل ماند از زنّار نگشاید

نسیمت گر به گلشن وا کند دکّان عطّاری

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه