به همت کشتی تن را شکستم تا چه پیش آید
درین دریای بی پایان نشستم تا چه پیش آید
یکی صد شد زتسبیح ریایی عقده کارم
کمر در خدمت زنار بستم تا چه پیش آید
زبیتابی گره نگشود از کار سپند من
مربع در دل آتش نشستم تا چه پیش آید
غبار خاطرم چون آسیا افزود از گردش
به دامن پای خواب آلود بستم تا چه پیش آید
گرفتار محبت گرچه آزادی نمی بیند
زبندی خانه افلاک جستم تا چه پیش آید
نشد نقش مرادی جلوه گر زآیینه گردون
پس آیینه زانو نشستم تا چه پیش آید
چوبی سنگین دلی نتوان ثمر زین بوستان بردن
فلاخن وار بر دل سنگ بستم تا چه پیش آید
لب گفتار بستم چون صدف از حرف نیک و بد
به فال گوش در دریا نشستم تا چه پیش آید
به تنگ هوشیاری ساختن از من نمی آید
گهی دیوانه، گاهی نیم مستم تا چه پیش آید
(فریب کعبه جویان پرده چشم خدابین شد
دل بت را زنادانی شکستم تا چه پیش آید)
نرفت از پیش کاری چون به دست و پا زدن صائب
دو دست سعی را بر پشت بستم تا چه پیش آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تجربههای گوناگون شاعر در زندگی و تلاشهای او برای درک و قبول وضعیتهاست. شاعر به شکستن قید و بندها و غرق شدن در دریای بیپایان درونی خود اشاره میکند و از ناملایمات و چالشهای عشق و احساسات میگوید. او به تلاشهایش برای مواجهه با مشکلات زندگی، از جمله غصهها و ناکامیها، میپردازد و نشان میدهد که چگونه با وجود درگیریهای احساسی و مشکلات، همچنان به تداوم تلاشش ادامه میدهد. همچنین، او از فراموشی و دلمشغولیهای خود سخن میگوید و در نهایت به این نتیجه میرسد که باید صبر کند و ببیند چه پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: با تلاش و اراده، به مبارزه با سختیهای زندگی پرداختم و اکنون در این دریای بیپایان نشستهام و منتظر تطورات آینده هستم.
هوش مصنوعی: یک نفر به خاطر اینکه در نمازش ریا کرده و کارهایش را به خاطر مردم انجام داده، دچار مشکل شده است. او برای جبران این حالت، به خدمت خداوند و بندگی مشغول میشود و تصمیم گرفته که تا نتیجهاش را ببیند، خود را کاملاً به بندگی خداوند بسپارد.
هوش مصنوعی: من به خاطر ناتوانی در حل مشکلاتم، درگیر یک وضعیت دشوار شدهام و در حالی که با چالشهای زیادی روبرو هستم، تصمیم گرفتهام تا ببینم چه اتفاقی میافتد و چگونه از این بحران بیرون میآیم.
هوش مصنوعی: احساسات و یادهایم مثل گرد و غبار به دور ذهنم چرخیدهاند. تصمیم گرفتم به آرامی دور دامن خوابم را بگیرم و ببینم چه چیزی در انتظارم است.
هوش مصنوعی: عشق و محبت باعث شده که گرفتار شوم و هرچند آزادی را درک نمیکنم، اما تلاش میکنم از محدودیتهای موجود فراتر بروم و ببینم چه پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: نمود خواسته و آرزویم به طور واضح در عالم وجود نیامد، بنابراین نشستم و منتظر ماندم تا ببینم چه پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: نمیتوان به راحتی و بدون زحمت از دل سنگی احساسات و ثمرات مثبت به دست آورد. من با تلاشی جدی و سنجیده سعی کردم که بر دل سنگین خود تسلط پیدا کنم و ببینم چه نتایجی حاصل میشود.
هوش مصنوعی: من سخن را مانند صدف بستهام و از خوبی و بدی حرفها چشم پوشیدهام. به آرامی در دریا نشستهام و منتظرم ببینم چه پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم خودم را همیشه در حالت هوشیاری نگهدارم؛ گاهی دیوانهام و گاهی هم نیمهمست. نمیدانم چه حوادثی در پیشرو دارم.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به کنایه به وضعیت انسانی اشاره میکند که در جستجوی معنویت و حقیقت است. او به نحوی از تجربیات خود سخن میگوید که در این مسیر با سختیها و چالشهایی مواجه شده است. این موضوع به نوعی به تمایل انسانها برای دیدن حقیقت و رهایی از محدودیتها اشاره دارد. در پایان، شاعر بیان میکند که ممکن است در این سفر با نتایج غیرمنتظرهای روبرو شود.
هوش مصنوعی: چیزی از تلاش و کوشش نرفتم، چون به زحمت افتادم. دو دستم را برای تلاش و کوشش محدود کردم تا ببینم چه نتیجهای به دست میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طریق توبه و تقوی شکستم تا چه پیش آید؟
میان مجلس رندان نشستم تا چه پیش آید؟
میان زاهدان محبوس بودم روزکی چندی
بحمدالله ازان زندان بجستم تا چه پیش آید؟
کنون در مجلس رندان برای کاسهای دُردی
[...]
بیاد یار در خلوت نشستم تا چه پیش آید
ره اغیار را بر خویش بستم تا چه پیش آید
چو دیدم پای سعی خویش در ره بسته، بگشایم
بسوی رحمت حق هر دو دستم تا چه پیش آید
چشیدم در ازل یکجرعه از خمخانهٔ عشقش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.