ای دل بیدار را از چشم مستت خوابها
دیده را از پرتو روی تو فتح البابها
گر چنین روی تو آرد روی دلها را به خود
رفتهرفته طاق نسیان میشود محرابها
هر سبکدستی نیارد نغمه از ما واکشید
در شکست خویش میکوشند این مضرابها
گرد عصیان رحمت حق را نمیآرد به شور
مشرب دریا نگردد تیره از سیلابها
عاقبت انجم ز روی چرخ میریزد به خاک
چند ماند بر کف آیینه این سیمابها؟
پرتو حسن جهانسوز تو بر مسجد گذشت
زاهدان قالب تهی کردند چون محرابها
عقل معذورست در سرگشتگی زیر فلک
چون برآید مشت خاشاکی ازین گردابها؟
چون نگردد آب جانها تیره در زندان جسم؟
رنگ میگرداند از یک جا ستادن آبها
می به دور افکن که تا بر خویشتن جنبیدهایم
خون ما را میکند در کوزه این دولابها
چند صائب شکوه دل را به مسجدها برم؟
از دم گرم من آتشخانه شد محرابها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای زابروی تو هر سو فتنه در محرابها
فتنه را از چشم جادوی تو در سر خوابها
عارضت آبست و لب آب دگر از تاب می
من چنین لب تشنه، وه چون بگذرم زین آبها
نگسلم زان جعد مشکین گرچه در چنگ بلا
[...]
زخم پنهانم اگر بیرون دهد خونابها
رنگ خون پیدا کند در صلب گوهر آبها
عالمی را همچو خود سرگشته دارد آسمان
چون برآید مشت خاشاکی ازین گردابها؟
بیقراران محبت زیر گردون چون کنند؟
[...]
ای به زلفت جوهر آیینهٔ دل تابها
چون مژه دل بستهٔ چشم سیاهت خوابها
اینقدر تعظیم نیرنگ خم ابروی کیست
حیرت است از قبله رو گرداندن محرابها
ساغر سرگشتگی را نیست بیم احتساب
[...]
ای ز موج طلعتت نظاره در گردابها
حیرت آیینه باشد شوخی سیمابها!
احتیاجی نیست در کویش به شمع دل مرا
شمع را نوری نباشد در شب مهتابها
فرش مخمل میکند سامان غفلت دم به دم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.