ای زابروی تو هر سو فتنه در محرابها
فتنه را از چشم جادوی تو در سر خوابها
عارضت آبست و لب آب دگر از تاب می
من چنین لب تشنه، وه چون بگذرم زین آبها
نگسلم زان جعد مشکین گرچه در چنگ بلا
دارم از دست غمت در رشتهٔ جان تابها
مطربان بزم عشقت را زسوز عاشقان
گشته آتش باز بر رگهای جان مضرابها
در حریم دل برای سجدهٔ ابروی تو
بستهام هر گوشه از خون جگر محرابها
پیش آن لبهای میگون دیده را از اشک سرخ
سر به سر بر خار مژگان بسته شد عنابها
در نمیگیرد فسونم با لبت از هیچ باب
در وفا هر چند میگویم سخن از بابها
ای مه خرگهنشین شبها فغانی در خیال
صحبتی بس گرم دارد با تو در مهتابها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی زابروی معشوق اشاره میکند که باعث فتنه و جذابیت در عاشقان میشود. او از تشنگی و عطش خود برای رسیدن به آن لبهای دلربا میگوید و در عین حال از درد و رنج ناشی از عشق یاد میکند. عشق او همچون آتش در جانش میسوزد و سجدههایی که بر ابروی معشوق میکند، نشاندهنده شدت علاقهاش است. شاعر همچنین به اشک و غم ناشی از جدایی از معشوق اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که هیچ فریبی او را از عشقش دور نخواهد کرد. در انتها، او به زیبایی شب و خیالهایش اشاره میکند که با معشوق در ارتباط است.
هوش مصنوعی: عزیز من، با ابروهای زیبایت در هر گوشه همه جا آشوب است. زیبایی تو به قدری جادویی است که حتی در خوابها هم آثارش را میتوان دید.
هوش مصنوعی: ای دل، تو در حالت بلندی قرار داری و در کنار آب به سر میبری. ولی من، به خاطر شوق و اشتیاقی که نسبت به شراب دارم، لب تشنهام و وقتی از این آبها بگذرم، چه حالی به من دست خواهد داد.
هوش مصنوعی: هرگز از زیباییهای تو جدا نخواهم شد، هرچند که در شرایط سختی به سر میبرم و غم تو چنان به جانم چنگ انداخته که نمیتوانم راحتی داشته باشم.
هوش مصنوعی: خوانندگان جشن عشق تو به خاطر درد و سوز عاشقان، آتش را بر رگهای جان نواختهاند.
هوش مصنوعی: در فضای دل خود به خاطر زیبایی ابروی تو، جاهایی را که به خاطر رنج و درد دل خونینم وجود دارد، مانند محرابهایی برای عبادت فراهم کردهام.
هوش مصنوعی: در برابر آن لبهای خوشرنگ و زیبا، چشمانم از شدت گریه با اشکهای قرمز بر سر مژههایم به خواب رفتهاند و مانند انگورهای رسیده، میروند.
هوش مصنوعی: هرچند که من از طرق مختلف در مورد وفا و صداقت با تو صحبت میکنم، اما این جادوگری و فریبندگی من نتوانسته تأثیری بر تو بگذارد و ارتباط ما را بهتر کند.
هوش مصنوعی: ای ماه، که در آسمان شبها در کنار تو نشستهام، فریاد و نالهای در خیال دارم که در شبهای ماه روشن، گفتگوهای بسیار دلنشینی با تو میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زخم پنهانم اگر بیرون دهد خونابها
رنگ خون پیدا کند در صلب گوهر آبها
عالمی را همچو خود سرگشته دارد آسمان
چون برآید مشت خاشاکی ازین گردابها؟
بیقراران محبت زیر گردون چون کنند؟
[...]
ای به زلفت جوهر آیینهٔ دل تابها
چون مژه دل بستهٔ چشم سیاهت خوابها
اینقدر تعظیم نیرنگ خم ابروی کیست
حیرت است از قبله رو گرداندن محرابها
ساغر سرگشتگی را نیست بیم احتساب
[...]
ای ز موج طلعتت نظاره در گردابها
حیرت آیینه باشد شوخی سیمابها!
احتیاجی نیست در کویش به شمع دل مرا
شمع را نوری نباشد در شب مهتابها
فرش مخمل میکند سامان غفلت دم به دم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.