به نومیدی گره از کار سالک باز میگردد
نفس چون سوخت در دل شهپر پرواز میگردد
چه نقصان در وفای عاشق از پرواز میگردد؟
نگه هرجا رود آخر به مژگان بازمیگردد
اگر صدبار میسوزد سپند بیقرار ما
همان از گرمخونیها به آتش بازمیگردد
به رهبر نیست حاجت بیقراران محبت را
شرر محو فنا از گرمی پرواز میگردد
صدف از شوخی این گوهر شهوار مجمر شد
کجا مهر خموشی پرده این راز میگردد؟
اگر شمشیر بارد بر سرش بالا نمیبیند
به روی هرکه چون منصور این در باز میگردد
نسیم حسن بیپرواست، خودداری نمیداند
به کنعان میرود هردم ز مصر و بازمیگردد
قیامت گر برانگیزد غبار خط ز رخسارش
کجا بیدار چشم او ز خواب ناز میگردد؟
چو طوطی هرکه دارد در نظر آیینهرویی را
به اندک فرصتی صائب سخنپرداز میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف حال و هوای عاشقانه و روحانی سالک میپردازد. در آن به اشاره به ناامیدی و سوز و گداز عاشق در جستجوی معشوق پرداخته شده است. سالک به رغم مشکلات و دردها، همواره به شوق پرواز و دیدار معشوق، تلاش میکند و در این مسیر، هر بار به نقطهای از آغاز برمیگردد. نکتهای که در این شعر به آن پرداخته شده، پیوستگی عشق و جستجوی حقیقتی است که هر لحظه قرار و آرامش را از سالک سلب میکند. همچنین، تصویرسازیهای زیبا و استعارههایی از طبیعت و عناصر آن، نشاندهنده پیوند عرفان و زیبایی در این سیر و سلوک عاشقانه است.
هوش مصنوعی: نومیدی نمیتواند مانع پیشرفت سالک باشد؛ چرا که هنگامی که امید و انگیزه در قلبش شکوفا شود، توانایی پرواز و تعالی را پیدا میکند.
هوش مصنوعی: عاشق چه کمبودی در صداقت و وفایش دارد که با پروازش به هر سمت برود؟ در نهایت، نگاه او هر جا که برود، با مژگانش به سمت معشوق بازمیگردد.
هوش مصنوعی: اگر بارها هم که بسوزیم، باز هم همان شرارههای شوق و احساسات ما به آتش عشق برمیگردد.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق نیازی به رهبر نیست، زیرا بیقراری عاشقان همچون جرقهای از گرما و شور پرواز را در دل دارد و به تدریج در آتش فنا محو میشود.
هوش مصنوعی: صدف، به خاطر یک شوخی، این جواهر را در دل خود پنهان کرده است. حالا کجا میتوان پیدا کرد که عشق خاموشی، پردهدار این راز است؟
هوش مصنوعی: اگر شمشیر بر سرش نبارد و خطری او را تهدید نکند، به آسانی میتواند به روی هر کسی مثل منصور، پیروز و با اعتماد به نفس برخورد کند.
هوش مصنوعی: نسیم خوشبو بیواهمه و بیاحتیاط به کنعان میرود و هر لحظه از مصر برمیگردد.
هوش مصنوعی: اگر روز قیامت غبار خط چهرهاش را بزداید، چشم بیدار او چگونه از خواب ناز بیدار خواهد شد؟
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و جذابیتی را در نظر دارد، مانند طوطی که به یاد آنچه میبیند صحبت میکند، به زودی به هنر گفتن سخنهای دلنشین مشغول میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز گل تنها کجا بزم گلستان ساز میگردد؟
که این هنگامه گرم از شعله آواز میگردد
امید بازگشتن دل به زلف او عبث دارد
به ناف آهوان کی نافه هرگز بازمیگردد؟
به روی بستر گل خواب راحت نیست شبنم را
[...]
زبان حال عاشق، آن زمان غمّاز میگردد
که در دل بیقراری همنشین راز میگردد
کشد از همنشینان رازهای دل به رسوایی
نفس چون همدم نی میشود، آواز میگردد
چنان دلبسته یاد جمال اوست افغانم
[...]
اگر آهی کشم افشاگرِ صد راز میگردد
اگر مژگان زنم بر هم پرِ پرواز میگردد
دلم صیدی است فتراکش نفس در سینه دزدیدن
به جولانگاه آن ترک شکارانداز میگردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.