به اندک فرصتی روشندل از جان سیر می گردد
نفس تا راست سازد صبح صادق پیر می گردد
ندارد کیمیایی چون محبت عالم امکان
که خون از مهر در پستان مادر شیر می گردد
چه باشد جان که نتوان بی دریغ افشاند بر جانان؟
کم از خاک است هر خونی که دامنگیر می گردد
چرا از خاکمال چرخ اندیشم، که چون گوهر
مرا گرد یتیمی باعث تعمیر می گردد
زمن هر پاره دل در بیابانی کند جولان
کجا شیرازه این اوراق را زنجیر می گردد؟
چه خواهد کرد با چشم تر من آتشین رویی
که آب از دیدنش دردیده تصویر می گردد
از ان پیوسته باشد نعمت حسن تو روزافزون
که آنجا میهمان از خورد دل سیر می گردد
سبکسیری که وحشت را شکار خویش می داند
زنقش پای آهو در دهان شیر می گردد
کمان کن قامت چون تیر را در قبضه طاعت
که در قطع تعلق عاقبت شمشیر می گردد
نسازد مرگ کوتاه از تعدی دست ظالم را
پر و بال عقاب آخر نصیب تیر می گردد
زباران مکرر مزرع امید می سوزد
زبسیاری سرشک شمع بی تأثیری می گردد
تنزل قطره را صائب کند در یتیم آخر
غبار خاکساری عاقبت اکسیر می گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأمل در زندگی و عشق میپردازد. شاعر بیان میکند که در زندگی، فرصتهای اندکی برای شادی و عشق وجود دارد و محبت واقعی به مانند کیمیا ارزشمند است. او به ناپایداری زندگی و بیثمر بودن برخی احساسات اشاره میکند و میگوید که هر چه که از دل و جان داده شود، باید بدون درنگ باشد. با اشاره به زیباییهای عشق و نیکیهای موجود، شاعر بیان میکند که هر برخورد با یتیمی و اندوه باید به نوعی دوباره شکوفا شود و در نهایت، حتی ناامیدیها میتوانند به امید و روشنی تبدیل شوند. به طور کلی، شعر تلاشی است برای بررسی عمق عشق و عواطف انسانی در برابر چالشهای زندگی.
هوش مصنوعی: با کمی فرصت، فرد روشندل از زندگی بیزار میشود و نفسی می کشد تا بتواند صبح روشنی را به درستی تجربه کند، در حالی که زمان به او میگوید که پیری به سراغش آمده است.
هوش مصنوعی: محبت، همچون گوهری بینظیر، در همه جهان وجود ندارد و این احساس عمیق باعث میشود که شیر از خون محبت در پستان مادر تولید شود.
هوش مصنوعی: چرا جان خود را بیملاحظه برای معشوق فدای او نکنیم؟ هر خونی که به زمین میریزد، هیچ کم از خاک نیست.
هوش مصنوعی: چرا باید نگران تقدیر و سختیهای زندگی باشم، در حالی که این مشکلات مانند گرد و غبار، به من کمک میکنند تا شخصیت و ارزش واقعیام را پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: از دل من هر تکهای در بیابانی سرگردان و بیهدفی میچرخد. کجا میتوان این ورقها را با زنجیری به هم وصل کرد؟
هوش مصنوعی: چشمهای گریان من در برابر آن چهره آتشین چه خواهد کرد، در حالی که آب از دیدن او، اندوهش را به تصویر میکشد؟
هوش مصنوعی: نعمت و زیبایی تو همیشه بیشتر و بیشتر میشود، به طوری که در آنجا مهمانان از خوردن و لذت بردن سیر میشوند.
هوش مصنوعی: سبکی که از ترس و خطر فرار میکند، خود را در چنگال مشکلات میبیند و در واقع به دردسر میافتد، مانند اینکه پای آهو در دهان شیر گرفتار شود.
هوش مصنوعی: قد خود را زیبا و کشیده مانند تیر نگهدار و در آغوش اطاعت باش، زیرا در آخرین لحظات، بریده شدن از تعلقات به مانند برش شمشیر خواهد بود.
هوش مصنوعی: مرگ به خاطر ظلم و ستم افراد بد، به آسانی به سراغشان نمیآید و در نهایت، عاقبت کارشان مانند عقابی خواهد بود که از تیر پرواز نمیکند.
هوش مصنوعی: بر اثر بارش مکرر، مزرعه امید دچار آسیب میشود و اشکهای فراوان شمع، تأثیری نخواهند داشت.
هوش مصنوعی: قطرهای که پایین میآید، در نهایت میتواند باعث تغییر و تحول شود و حتی ذرات خاک را به طلا تبدیل کند. این نشان میدهد که گاهی اوقات چیزهای کوچک و ناچیز نیز میتوانند اثرات بزرگی داشته باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کدامین سینه مجروح مهمان تو می گردد؟
که شور حشر بر گرد نمکدان تو می گردد
نیندیشد ز دوزخ هر که دارد داغ هجرانت
نپردازد به جنت هر که حیران تو می گردد
تو کز شوخی بنای کعبه را زیر و زبر کردی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.