دل سنگ از شکست دانه من آب میگردد
ز عاجزنالی من آسیا گرداب میگردد
زبال افشانی پروانه میریزم ز یکدیگر
سرشک شمع در ویرانهام سیلاب میگردد
زلال جویبار تیغ او خاصیتی دارد
که هرکس میگذارد سر در او سیراب میگردد
سهی سروی که من چون سایه میگردم به دنبالش
زمین چون آسمان از جلوهاش بیتاب میگردد
به آن موی میان از پیچ و تاب امیدها دارم
که میگردد یکی چون رشتهها همتاب میگردد
مپیچ از خاکساری سر، که هرکس از سر رغبت
به این دیوار پشت خود دهد محراب میگردد
ز نومیدی گل امید آب و رنگ میگیرد
که از لبتشنگی تبخالهها سیراب میگردد
به این سامان نخواهد ماند دایم چرخ دولابی
شود ویران دکان هرکه از دولاب میگردد
منم آن ماهی حیران درین دریای بیپایان
که از خشکی نفس در کام من قلاب میگردد
ندارد هیچ کس چون ابر آیین سخاوت را
که گوهر میفشاند و ز خجالت آب میگردد
به بیبرگی قناعت با دل بیدار کن صائب
که اسباب فراغت پردههای خواب میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به چشمم تا خیال لعل آن قصاب میگردد
دمادم در اشک من به خون ناب میگردد
دمادم سجده میآرم من بیدل به هر ساعت
خیال طاق ابروی توام محراب میگردد
همیگردد خیال رویت اندر خانه چشمم
[...]
ز دامان ترم ریگ روان سیراب میگردد
نمک در دیده من پردههای خواب میگردد
چه کفر نعمت از من در وجود آمد نمیدانم
که در پیمانهٔ من خون شراب ناب میگردد
چنان از نالهٔ من بیستون را دل به درد آمد
[...]
ز اشک گرم من آتش کباب میگردد
چه آتشی است که در دیده آب میگردد
نگاه نرگس مست که در کمین منست؟
که صبر در دل من اضطراب میگردد
خراب میکدة عشوهای شوم کانجا
[...]
اگر بیند بخوابم، نرگسش بیخواب میگردد
اگر با زلف گویم حال دل، بیتاب میگردد
فلک از ناله شبهای من بی تاب می گردد
زمین از بی قراری های من سیماب می گردد
اگر شیخ از ته دل در رکوع حق شود قایم
قد خم گشته او حلقه محراب می گردد
به زیر آسمان از تنگدستی خانه یی دارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.