سیه مست غرور از گفتگو هشیار کی گردد؟
ره خوابیده از آواز پا بیدار کی گردد؟
به آب زر نوشتن شعر بد نیکو نمی گردد
حجاب پوچ مغزی طره زر تار کی گردد؟
کف بی مغز نتواند بلنگر کرد دریا را
سر آشفتگان پوشیده از دستار کی گردد؟
نگردد بار بر دل کوه غم آزاد مردان را
خمش از خنده کبک مست در کهسار کی گردد؟
من دیوانه را سنگ ملامت شد پر و بالی
نگردد سیل تا سنگین سبکرفتار کی گردد؟
نشوید باده از دل گرد کلفت دردمندان را
به تردستی رخ آیینه بی زنگار کی گردد؟
زشورش نیست مانع عقده گرداب دریا را
خموشی عشق را مهر لب اظهار کی گردد؟
به قید بندگی آزاده چون راضی کند خود را؟
دل یوسف خنک از گرمی بازار کی گردد؟
نمی اندیشد از زخم زبان هر کس که مجنون شد
به خار و خس مقید سیل بی زنهار کی گردد؟
زتدبیر خرد عشق قوی بازو نیندیشد
زره سد ره این تیغ لنگردار کی گردد؟
در جنت به روی من عبث وا می کند رضوان
زکوثر کم خمار تشنه دیدار کی گردد؟
نمی گردد صف مژگان نگاه شوخ را مانع
حجاب بوی گل خار سر دیوار کی گردد؟
نگردد معنی بیگانه با لفظ آشنا صائب
به افسون رام عاشق آن پری رخسار کی گردد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان عواطف و اندیشههای عمیق انسانی میپردازد. شاعر در این شعر به بررسی موضوعاتی چون عشق، غم، آزادی و محدودیتها میپردازد. در هر بیت، شاعر با سوالاتی فلسفی و تمثیلهای شاعرانه به نمایان کردن ناتوانی در دستیابی به حالتهای مطلوب و آرمانی میپردازد. او به توضیح احساسات ناشی از عشق، دیوانگی، و غم شخصی میپردازد و در نهایت به دوری از موانع و محدودیتهایی که انسانها را از دستیابی به آرامش و تحقق آرزوهایشان بازمیدارد، اشاره میکند. شاعر به خوبی نمایش میدهد که چگونه احساسات عمیق و تجربیات انسانی به درک عمیقتری از زندگی منجر میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که در حال مستی و غرور به سر میبرد، از صحبت منطقی چه زمانی هشیار خواهد شد؟ وقتی که خواب آلود است، با صدای پا چه زمانی بیدار خواهد شد؟
هوش مصنوعی: نمیتوان با نوشتن اشعار بد بر روی آب طلا، چیزی زیبا خلق کرد. اگر فکر آدمی بیاساس و بیمحتوا باشد، زیبایی فقط ظاهری خواهد بود و به عمق نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: کسی که ذهن و فهم کافی ندارد، نمیتواند دریا را درست ببیند و افرادی که دچار سردرگمی هستند، چگونه میتوانند درون خود را بپوشانند؟
هوش مصنوعی: دل مردان آزاده هیچ وقت از بار غم سنگین نمیشود، زیرا خوشحالی و سرخوشی زندگی را به دوش میکشند؛ مانند صدای خنده کبک در کوهستان که همواره در حال شادی و زندگی است.
هوش مصنوعی: این شعر به وضعیت یک دیوانه اشاره دارد که چطور دیگران به او انتقاد میکنند و او را ملامت میکنند. حالتی را توصیف میکند که با وجود تمام مشکلات و فشارها، احساساتی مانند عشق و شور و شوق در او وجود دارد؛ اما سنگینی مشکلات نمیگذارد که به راحتی و با سبکی رفتار کند. این اشعار به تضاد بین سنگینی واقعیت و سبکی رویاها و تمایلات اشاره دارد.
هوش مصنوعی: باده به طور جادویی نمیتواند درد و رنج دلهای دلتنگ را شستشو دهد، مانند این که چهره آینهای بدون زنگار چگونه میتواند پاک و زیبا باقی بماند.
هوش مصنوعی: هیچ چیز نمیتواند مانع از شکلگیری درد و اندوهی شود که ناشی از تعارضات در دل آدمی است. عشق به اندازهای عمیق و پنهان است که چگونه میتوان آن را با کلمات بیان کرد یا خود را وادار به ابراز احساسات کرد؟
هوش مصنوعی: آیا آدمی که به بندگی و خدمت در آمده است، میتواند خود را راضی کند و احساس آزادی داشته باشد؟ دل یوسف، با وجود بازار پرهیاهو و گرمی که در آن است، چگونه میتواند آرامش بگیرد؟
هوش مصنوعی: کسی که دچار دیوانگی شده، به زخم زبانهای دیگران توجهی ندارد و مانند سیلی که بدون هیچ محدودیتی میتازد، دیگر به خار و خس نمیپردازد.
هوش مصنوعی: از تدبیر عقل عشق به قوت بازو فکر نکرد که زره سد راه این تیغ لنگردار چه خواهد شد؟
هوش مصنوعی: در بهشت، رضوان (فرشته نگهبان) به خاطر من بیدلیل دروازه را باز میکند. کسی که از ز کوثر (نهر بهشت) کمی شراب (لذت) نوشیده، چه زمانی میتواند به دیدار محبوبش برسد؟
هوش مصنوعی: نمیدانم چگونه میتوانم از زیباییهای دلانگیز و جذابیت چشمهای فریبندهای که در اطرافم است، دور شوم. بوی گلهایی که در کنار دیوار خارهایی دارند، مرا به یاد زیباییهای زندگی میاندازد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به این موضوع اشاره میکند که معنا و واژهها باید با هم هماهنگ باشند و وقتی کلامی عاشقانه میگوییم، باید درک درستی از زیباییها و احساسات داشته باشیم. او از عاشقانی سخن میگوید که با زیبایی خاصی روبهرو شدهاند و از خود میپرسد که چگونه میتوانند این احساسات عمیق را به درستی منتقل کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به افسون پیر و طول امل هشیار کی گردد؟
ره خوابیده از بانگ جرس بیدار کی گردد؟
مگر در دامن خورشید تابان افکند خود را
وگرنه چشم شبنم سیر از گلزار کی گردد؟
گرانی از حباب بی تعلق نیست دریا را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.