در ایام تهیدستی فغان صاحب اثر گردد
ندارد ناله جانسوز چون نی پر شکر گردد
اگر یوسف چنین از پیر کنعان باخبر گردد
زکنعان بوی پیراهن گریبان چاک برگردد
نمی گیرد به خود نقش قدم این دشت پروحشت
مگر بوی جگر ما را به مجنون راهبر گردد
مده در بحر هستی لنگر تسلیم را از کف
که هر چینی که بر ابروزنی موج خطر گردد
نمی سوزد به بیمار محبت دل طبیبان را
زبیتابی مگر خون در رگ ما نیشتر گردد
محال است از محیط خودنمایی سر برآوردن
کدامین عکس را دیدی که از آیینه برگردد؟
ندارد می پرستی حاصلی غیر از سبکباری
خوشا مستی که از میخانه بی دستار برگردد
دل عاشق به فکر سینه پر خون نمی افتد
به کنعان این عزیز از مصر هیهات است برگردد
زسرو او کنار هر خس و خاری گلستان شد
همان آغوش ما چون حلقه از بیرون در گردد
نمی آید زما عاجزکشی چون خصم کم فرصت
دم شمشیر ما از یک نگاه عجز برگردد
یکی از چشم بندیهای عشق این است عاشق را
که همزانو بود با یار و دنبال خبر گردد
نمی دارد ترازوی عدالت سنگ کم صائب
گذارد هر که دندان بر جگر صاحب گهر گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شاعر در اشعار خود به موضوعات عشق، درد و جدایی میپردازد. او به بیان احساسات عمیق و اضطرابهایی که در ایام سختی بر دل عاشق میگذرد، میپردازد و به تضاد میان خوشی و اندوه اشاره میکند. شاعر از یوسف، نماد زیبایی و مشکلی که در جدایی وجود دارد، یاد میکند و میگوید که در غیبت یار، دل عاشق به غم و تنهایی گرفتار میشود. او همچنین به ناپایداری زندگی و تلاش برای یافتن معنا در آن اشاره دارد و یادآوری میکند که هیچ کس نمیتواند از درد جدایی فرار کند. این اشعار به نوعی دعوتی به درک عمیقتر عشق و تحمل در جدایی است.
هوش مصنوعی: در دوران فقر و تنگدستی، گله و شکایت شخص تأثیرگذار به گوش میرسد، اما اگر کسی از درون نالهای جانسوز داشته باشد، مانند نی که صدای دلانگیز و شیرین دارد، میتواند به جایی برسد.
هوش مصنوعی: اگر یوسف از وضعیت کنعان و حال و روز خود باخبر شود، به سمت آنجا بازمیگردد و چنان غمگین و پریشان میشود که پیراهنش را پاره میکند.
هوش مصنوعی: این دشت خالی و پر از ترس، از پاهای ما اثری نخواهد گرفت، مگر اینکه بویی از دلسوختگی ما، ما را به سمت مجنون هدایت کند.
هوش مصنوعی: در دریاچه وجود، لنگر تسلیم را از دست رها نکن، زیرا هر نوسانی که بر چهره تو بیفتد میتواند خطرساز باشد.
هوش مصنوعی: محبت مانند آتش جانی است که فقط به بیماران آسیب میزند و وقتی دل طبیب را میسوزاند که خون در رگهای ما مانند نیشتری درد ایجاد کند.
هوش مصنوعی: نمیتوان خارج از وضعیت و محیط واقعی خود نمود پیدا کرد. آیا تا به حال عکسی را دیدهای که از داخل آیینه به بیرون برگردد؟
هوش مصنوعی: پرستش می (شراب) هیچ فایدهای جز سبکی و بیخیالی ندارد، چه خوب است حالت مستی که از میخانه بدون پوشش و آرایش بازگردد.
هوش مصنوعی: دل عاشق هرگز به فکر زخمهای خود نمیافتد و تصور میکند که معشوقش از مصر به کنعان برنخواهد گشت.
هوش مصنوعی: درخت سرو او، با وجود هر نوع خس و خار، باعث به وجود آمدن گلستانی زیبا شده است. همینطور آغوش ما نیز مانند حلقهای است که از خارج به دوری در میچرخد.
هوش مصنوعی: ما به هیچ وجه نمیتوانیم از دست دشمن خود ناتوانی را نشان دهیم، چرا که در یک لحظه نگاه ما میتواند او را از پا درآورد.
هوش مصنوعی: یکی از فریبهای عشق این است که عاشق همیشه در کنار محبوبش باشد و به دنبال خبر و احوال او بگردد.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که میزان عدالت هرگز نمیتواند کم و ناقص باشد. کسانی که بر سختیها و دردها صبر میکنند و در برابر مشکلات سکوت میکنند، به طور ناخواسته به مقام و ارزش بالاتری دست پیدا میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی کش چون تویی در دل همه شب تا سحر گردد
تعالی الله چگونه خونش اندر چشم تر گردد
که گوید حال من پیشت، کجا یاد آورد سلطان؟
ز سرگشته گدایی کو به خواری در به در گردد
بیابان گیرم از غم هر دم و مهمانی زاغان
[...]
ز گریه چشمه شد چشمم، بمان تا چشمهتر گردد
لب خشک مرا بهتر، کز آب چشم تر گردد
شدم چون گرد سرگردان، و گِرد کوی او گردم
سر و پائی ندارد گرد او، بی پا و سر گردد
تو را همچون کمر یک روز تنگ اندر قبا آرم
[...]
سرا پای تنم هر دم ز موج دیده تر گردد
بغرقاب غمم زین بحر یارب زود برگردد
جراحتها که از تیرت مرا در سینه چاک است
بناحق میخراشم دمبدم تا تازه تر گردد
چنین کافتاده ام دور از تو اینم زنده میدارد
[...]
زدندان ریختن عقد سخن زیر و زبرگردد
کف افسوس می گردد صدف چون بی گهر گردد
به اندک فرصتی می گردد از جان سیر تن پرور
زگوهرهای فربه رشته لاغر زودتر گردد
مکش رو در هم از طوفان چو بی ظرفان درین دریا
[...]
لبش در باغ، رنگ آمیز گلهای تبسم شد
شکفتن گو به خجلت از دهان غنچه برگردد
نمی آید ز یوسف، جستجوی پیرکنعانی
پسر آن مهر کی دارد که دنبال پدر گردد؟
مگو طغرا به کامم آسمان هرگز نمی گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.