بهار از روی گلرنگ تو با برگ و نوا گردد
تو چون در جلوه آیی شاخ گل دست دعا گردد
از ان ابرو به دیدن صلح کن در ساده روییها
که این محراب در ایام خط حاجت روا گردد
به جوش آورد خون بوسه را دست نگارینش
که در ایام گل مرغ چمن رنگین نوا گردد
خیال او زشوخی خار در پیراهنم ریزد
پس از عمری که مژگانم به مژگان آشنا گردد
زنعل واژگون محمل لیلی نیم غافل
کجا مجنون من گستاخ از بانگ درا گردد؟
کمند جذبه آهن ربا را در نظر دارد
اگر سوزن به دام رشته گاهی مبتلا گردد
چو دل افتاد نازک، بار منت بر نمی تابد
زصیقل بیشتر آیینه من بی جلا گردد
سعادتمندی درویشی آن کس را که دریابد
اگر بر بوریا پهلو نهد بال هما گردد
زجذب می پرستی خالی آید بر زمین صائب
اگر در بی شعوری ساغر از دستم رها گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تحولاتی در دل و روح انسان در مواجهه با زیباییها و عشق اشاره دارد. بهار و گلها نماد زندگی و شادابی هستند و حضور محبوب باعث شکوفایی و دعا در دلها میشود. شاعر به آرامش و صلحی که در اثر دیدار محبوب حاصل میشود، اشاره کرده و از اثرات عشق و زیباییها بر روح و روان میگوید. همچنین، نوعی حساسیت و آسیبپذیری در عشق را در قالب تصاویری مانند دل نازک و آیینه بیجلا به تصویر میکشد. در نهایت، شخص به سعادتمندی و درک عمیق از زندگی میرسد، اما مخاطرات و بلایای ناشی از عشق و میپرستی نیز مورد توجه قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی تو با زیبایی و جلوهات ظاهر میشوی، بهار با رنگها و آوازهای دلنشینش نمایان میشود و شاخههای گل به سمت دعا و ستایش تو بلند میشوند.
هوش مصنوعی: با دیدن آن ابرو، به آرامش و صلح بپرداز و در سادگیهای زندگی غرق شو، زیرا این حالت ممکن است در آینده به تو کمک کند تا خواستههایت برآورده شود.
هوش مصنوعی: خون بوسه را به جوش میآورد، وقتی که دست زیبای او به یاد میآید، چرا که در روزهای گل، پرنده چمن به زیبایی آواز میخواند.
هوش مصنوعی: تصور حضور او مانند خاری در پیراهنم میریزد و این احساس پس از سالها آشنایی مژگانم با مژگان او به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: محل نشستن لیلی برعکس و به هم ریخته است و من مجنون بیخبر از آن، چگونه میتوانم از صدای در به حالتی بیپروا و فارغ شوم؟
هوش مصنوعی: آن که تحت تأثیر جاذبهی قوی قرار دارد، مانند سوزنی است که ممکن است به دام یک رشته بیفتد.
هوش مصنوعی: وقتی دل لطیف و حساس میشود، تحمل بار مسئولیت و انتظار را ندارد؛ مانند آینهای که هرچه بیشتر صیقل میخورد، باز هم بدون زینت و جلا باقی میماند.
هوش مصنوعی: سعادتمندی درویش به این است که اگر بر روی بوریا هم دراز بکشد، احساس خوشبختی و آسایش کند، زیرا با درک عمیق میتواند زندگی ساده و بیزحمت را نیز تجربه کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی فقط به نوشیدن شراب فکر کند و از درک صحیح و شعور بیخبر باشد، در نهایت زندگیاش خالی و بیمحتوا خواهد شد، حتی اگر در دستش لیوان پر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشا چشمی که با آن طاق ابرو آشنا گردد
کز این محراب هر حاجت که می خواهی روا گردد
در ایام خط از عاشق عنا نداری نمی آید
گدای شرمگین در پرده شب بی حیا گردد
دل بیگانه خوی من میانجی برنمی دارد
[...]
فضای دل خلاص از خار خار غم کجا گردد؟
ز چنگ خاربن، دامان صحرا کی رها گردد؟
طلب پیش کریمان، احتیاج سائلان باشد
چو کف از سیم وزر خالی شود، دست دعا گردد
ندارند از ته دل الفتی اهل جهان باهم
[...]
گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گردد
در این گلشن اگر یک غنچه امید وا گردد
نظر تنگی است این گردون که با وسعت نمیسازد
به تنگ آید دل گرمی اگر مطلب روا گردد
کمانداری است بیرحمی که زورش کس نمی داند
[...]
ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا گردد
چو کشتی پر شود از آب گرداب فنا گردد
نوید وصل فارغ می کند از ناله عاشق را
جرس را چون گره از دل گشاید بی صدا گردد
نباشد خواب آسایش به گلشن چشم شبنم را
[...]
چو بیداد محبت بیش شد حاجت روا گردد
که دل را رخنه های سینه محراب دعا گردد
چو می از شیشهٔ واژون نگار ناز پروردم
گر آید سوی من از ناز در هر گام واگردد
غبار غم زبس داریم بر رو گرد برخیزد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.