مبادا کافر از طاق دل پیر مغان افتد!
که رزق خاک گردد تیر چون دور از کمان افتد
جدا از حلقه آن زلف حال دل چه می پرسی؟
چه باشد حال مرغ بی پری کز آشیان افتد؟
مرا از تندخویی یار ترساند، ازین غافل
که از آتش سمندر در بهشت جاودان افتد
ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی
که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان افتد
رسانم گر به دولت چون هما از سایه عالم را
همان از خوان قسمت قرعه ام بر استخوان افتد
ز دست هم ربایندش سرافرازان بستانی
درین بستانسرا چون تاک هر کس خوش عنان افتد
سرایت می کند آه ضعیفان در قوی حالان
نبخشاید به شیران برق چون در نیستان افتد
ببر از تنگ چشمان گر سر آزاده می خواهی
که با سوزن چو پیوندد، گره در ریسمان افتد
مکن با خاکساران سرکشی ای شاخ گل چندین
که شمع از پرسش پروانه هر شب از زبان افتد
ز رسوایی نیندیشد دل سرگرم من صائب
اگر چون مهر طشت من زبام آسمان افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با زبانی هنری و خیالانگیز به بیان احساساتی از دل شکستگی، جدایی و عذابهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر نگران است که عشقش به کفر و بیدینی منجر شود و از عذاب آن پرهیز میکند. او به حالت دلهای عذابدیده و بیپناه اشاره میکند، و اینکه چگونه کسی که از زیربنای وجود خود دور میافتد، دچار مشکلات و دردسرها میگردد. شاعر از خویشتن میگوید که با گیر افتادن در عشق، خود را ضعیف حس میکند و در عین حال از ناپایداری و خطرات ناشی از طغیانگری و بیتوجهی به دیگران هشدار میدهد. او به نیاز به مراقبت از احساسات و دقت در روابط تأکید میکند و در نهایت به رسوایی و عواقب آن نیز اشاره میکند.
هوش مصنوعی: نکنه که کسی از ایمان و صدق دل فاصله بگیره! چون در چنین شرایطی ممکنه که زندگیاش به سردی و خ dryness برسه، مثل تیر زدن در تیرکمان که از آن دور شود.
هوش مصنوعی: اگر از حال دل من میپرسید، بدانید که این موضوع ارتباطی به آن حلقههای موی تو ندارد. حال من مانند پرندهای است که بدون پر از لانهاش افتاده و نمیداند چه کند.
هوش مصنوعی: دوست من از تندخویی و رفتار خشمگین من بیم دارد، غافل از اینکه ممکن است این خصلت من در آینده، به سرنوشتی بد به مانند سمندری که از آتش در بهشت جاودانی میافتد، دچار شود.
هوش مصنوعی: از خجالت او، نگاه من گیج و سردرگم شد، مانند کودکی که در حین چیدن گل، ناگهان به چشم باغبان میافتد.
هوش مصنوعی: اگر بتوانم به خوشبختی و ثروت برسم، مانند پرندهی هما، سایهام را بر دنیا میاندازم، اما اگر قسمت من این باشد که از میان قرعهکشی به بدبختی بیفتم، آن را به سر خاک من بیفزاید.
هوش مصنوعی: در این باغ، سرافرازان همدیگر را از یکدیگر میربایند؛ زیرا در این بستان، هر کسی که خوشفکر و باوقار باشد، به مانند درخت تاک پذیرای توجه و احترام است.
هوش مصنوعی: آه و نالهی افراد ضعیف به قویترها اثر میگذارد و خشم و انتقام شیران را نمیتوان مانند برقی که در نیستان میافتد، نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: برای آنکه آزادی و آسایش را تجربه کنی، باید از تنگنظری و محدودیتها دوری کنی. اگر بخواهی با سوزن به هم پیوند بخوری، در ریسمان گره ایجاد میشود و کار را سختتر میکند.
هوش مصنوعی: با افراد ساده و فروتن لجبازی نکن، ای گل زیبا، زیرا شمع هر شب به خاطر سوالات پروانه از زبانش میافتد و در معرض خطر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: دل من به رسوایی فکر نمیکند، صائب. حتی اگر ماه مانند ظرفی از آسمان به زمین بیفتد، من دلی شاد و بیخیال دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آن رندی که بهر باده در دیر مغان افتد
ز شور مستیش هر لحظه شوری در جهان افتد
چو دارد مغبچه جام می و پیر مغان لعلش
گه این را گرد سر گردد گهی در پای آن افتد
ازین دیر کهن رانم سخن کافزایدش حیرت
[...]
چو از داغ فراقت شعله حسرت به جان افتد
چنان آهی کشم از دل، که آتش در جهان افتد
سجود آستانت چون میسر نیست میخواهم
که آنجا کشته گردم، تا سرم بر آستان افتد
نماند از سیل اشک من زمین را یک بنا محکم
[...]
ملک را گر نظر بر قد آن سرو روان افتد
سراسیمه چو مرغ تیر خورده ز آسمان افتد
مپوش از من رخ ای خورشید مپسند این که چون شمعم
همه شب تا سحر آتش بمغز استخوان افتد
مگو ای دل بشمع محفل از سوز درون حرفی
[...]
به بزمت شب خوش آن عاشق که سرگرم فغان افتد
شود چون صبح روشن راست چون شمع از زبان افتد
چمن از بس که تاریکست بیشمع جمال او
فروزم گر چراغ ناله مرغ از آشیان افتد
به خلوت هم نقاب از چهره هرگز برنیندازد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.