سینهام از درد و داغ عشق روشن میشود
آنچه زنگ دیگران، آیینهٔ من میشود
کی حذر از انجم و افلاک دارد مرد عشق؟
بر تن مرغ همایون دام جوشن میشود
هرکه را از پا درآوردم به تیغ انتقام
در بیابان طلب سنگ ره من میشود
در حقیقت مرگ خصم آیینهدار عبرت است
غافل است آن کس که شاد از مرگ دشمن میشود
نیست غم خورشید را از خصمی تردامنان
در چراغ سینهصافان آب روغن میشود
داغ ما را سوده الماس آب و رنگ داد
زین جواهر سرمه چشم کور روشن میشود
(شعله سرگرمیی با خود اگر آوردهای
رو به هر خاری که آری نخل ایمن میشود)
گر چنین کلک تو صائب نغمهپردازی کند
عالمی از فکر رنگین تو گلشن میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و عشق سخن میگوید و بیان میکند که عشق او را روشن و زنده میکند. او به تأثیرات عشق بر دیگران اشاره دارد و میگوید که هیچ مانعی نمیتواند بر سر راه عشق واقعی قرار بگیرد. همچنین، شاعر با اشاره به انتقام و مرگ دشمنان، یادآور میشود که مرگ دشمنان باید برایمان عبرتآموز باشد و نباید از آن شاد شویم. او همچنین به خلوص و صفای دل افراد اشاره میکند و میگوید که عشق و داغ او به نوعی مایه روشنی و روشنبینی است. در پایان، او به قدرت تخیل و هنر اشاره دارد و میگوید که اگر کسی با استعداد و هنر خود به نغمهپردازی بپردازد، میتواند دنیا را به گلشن زیبایی تبدیل کند.
هوش مصنوعی: دلم از عشق پر درد و سوز است و این احساس عمیق، زندگیام را روشن میکند؛ در حالی که چیزهایی که دیگران تجربه میکنند، میتواند برای من همچون یک آینه باشد که در آن خودم را ببینم.
هوش مصنوعی: مرد عشق از ستارهها و آسمانها ترسی ندارد. او همچون پرندهای با عظمت، به راحتی در دامهای مشکلات و چالشها گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی را که با انتقام خود زمینگیر کنم، در جستجوی من به راهی پرسنگ و سخت در بیابان میرود.
هوش مصنوعی: مرگ، در واقع، نمایانگر حقیقت و عبرت است. فردی که از مرگ دشمنش خوشحال میشود، در واقع از این حقیقت غافل است.
هوش مصنوعی: خورشید نگران دشمنانی که به او حسادتی دارند نیست؛ چرا که در دل انسانهای پاک و بیآلایش، حسادت و کینه مثل آب و روغن با هم مخلوط نمیشوند و جدا میمانند.
هوش مصنوعی: آسیبها و غمهایمان باعث شده که به زیبایی و درخشانی جواهرات تبدیل شوند، به گونهای که این دردها، چشمهای نادیده را هم روشن میکند.
هوش مصنوعی: اگر با خود شوق و لذت را به همراه داشته باشی، هر جا که بروی، مانند نخل در برابر خارها و مشکلات، در امان خواهی بود.
هوش مصنوعی: اگر چنین قلمی مثل تو، آهنگ زیبایی را بیافریند، جهانی از تصورهای رنگارنگ تو به گلستان تبدیل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روح چون تنپرور افتد عاقبت تن میشود
آب در آهن چو لنگر کرد آهن میشود
عشق چون خورشید بر ذرات باشد مهربان
عید پروانه است هر شمعی که روشن میشود
میوهٔ شیرین اگر پیدا شود در سرو و بید
[...]
هرکه دلتنگ است کی در عشق چون من میشود
کز دلم تا بگذرد پیکان چو سوزن میشود
بسته راه روشنی بر کلبهٔ تاریک ما
گر سراسر چون کبوترخانه، روزن میشود
در شکستم مصلحتها هست، ورنه در جهان
[...]
ای که پرچین جبههات، از حرف مردن میشود
خانه از مرگ تو فردا، پر ز شیون میشود
ای که با نام کفن، خود را نسازی آشنا
این قبا آخر تو را پیراهن تن میشود
طالع فیروز خواهی، مهربانی کن بخلق
[...]
سینه ام چون لاله داغ از سیر گلشن می شود
گل اگر بر سر زنم گلمیخ آهن می شود
سنبل از نظاره من دود گلخن می شود
تیره بختم کانچنان از طالع من می شود
حسن صوتی آتش افروز دل من می شود
این چراغ از شعلهٔ آواز روشن می شود
می توان در رفتن از خود بیشتر برداشت فیض
مرغ را زان دست در پرواز دامن می شود
با حریف تندخو دایم خموشی پیشه ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.