سبزه زنگار در تیغ تو جوهر میشود
کف درین دریای گوهرخیز عنبر میشود
در دیار اهل غیرت قاصد و پیغام نیست
نامه مقراض پر و بال کبوتر میشود
غیر بیرنگی که حسنش رنگ بست افتاده است
دل به هر رنگی که بستم رنگ دیگر میشود
هرکه دل بر رنگ و بوی باغ چون شبنم نبست
تکمه پیراهن خورشید انور میشود
گرمی رفتار اگر این است مجنون مرا
خار صحرای جنون کبریت احمر میشود
صحبت روشنجبینان آفتاب رحمت است
سنگ در میزان ماه مصر گوهر میشود
گنج خرسندی نهان در زیر پای عزلت است
در صدف چون قطره لنگر کرد گوهر میشود
سعی در تسخیر دلها کن که چون این دست داد
ملک آب و گل به آسانی مسخر میشود
طالع شهرت متاع کاروان دیگرست
ورنه در هر گوشه صد منصور بیسر میشود
گر به خاطر آورد فرهاد صد نقش غریب
تیشه چون بر سنگ زد شیرین مصور میشود
پنجه تدبیر را بشکن که چون برگشت نقش
موج دریا بند بازوی شناور میشود
عود بیپروای ما تا آید از خامی برون
آتش سوزنده خون در چشم مجمر میشود
نقش پای خامه من سوخت صائب نامه را
گرمتازان را چراغ از نقش پا بر میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییها و جذابیتهای عشق و احساسات انسانی میپردازد. او به تغییرات مثبت و زیبایی در دل و روح انسان اشاره میکند. سبزه و دریای گوهرخیز نماد جوانی و شادابی است، در حالی که احساسات و عشق نیرومند به گونهای میتواند زندگی و رفتار فرد را تغییر دهد.
شاعر تاکید میکند که اگر کسی به رنگ و بوی عشق پایبند نباشد، به سادگی نمیتواند به زیباییهای واقعی دست یابد. او به اهمیت تلاش برای تسخیر دلها و جلب محبت دیگران میپردازد و میگوید که شهرت و نام و نشان هر فرد به کار و تلاش او بستگی دارد. در نهایت، شاعر به تداوم تلاش و صبر در راه عشق و هنر اشاره دارد و میگوید که این تلاش میتواند منجر به دستاوردهای بزرگ شود.
هوش مصنوعی: سبزهای که در تیغ تو قرار میگیرد، اگرچه به نظر زنگزده و بیفایده میآید، اما در واقع ارزش و جوهر خود را پیدا میکند. همچنین در این دریای پر از گوهر، عطر و بوی خوش به وجود میآید.
هوش مصنوعی: در سرزمین کسانی که غیرت در آنها موج میزند، خبری از فرستنده و پیام نیست. نامههایی که بر باد میروند، مثل پر و بال کبوتر تکهتکه میشوند.
هوش مصنوعی: زیبایی بدون رنگ او باعث میشود که دل من به هر رنگی که امتحان میکنم، تبدیل شود و رنگ دیگری به خود بگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که دل به زیباییها و خوشبو کردن باغ ندهد، همانند شبنم، درخشش خود را از دست میدهد و نمیتواند به مقام بلند و درخشانی مانند تابش خورشید دست یابد.
هوش مصنوعی: اگر اینگونه گرم و صمیمی باشی، عشق من مثل خار بیابان دیوانگی به شعلهای سرخ و سوزان تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: گفتار و بیان افرادی که شفاف و روشنفهم هستند، مانند نور خورشید رحمت و نیکی است. همچنین، وقتی ما سنگ را در ترازوی ماه قرار دهیم، به اندازهای که ارزش و اهمیت پیدا میکند، به جواهر مبدل خواهد شد.
هوش مصنوعی: خرسندی و خوشحالی در جایی پنهان است که انسان از دنیای پر مشغله دوری کند و در تنهایی خود به آرامش برسد. مانند مرواریدی که در درون صدفی است و تنها زمانی به ارزش و زیبایی خود پی میبرد که در شرایط خاصی قرار گیرد.
هوش مصنوعی: کوشش کن که دلها را به دست بیاوری، زیرا زمانی که این کار را انجام دهی، به راحتی میتوانی بر دنیا و مادیات تسلط پیدا کنی.
هوش مصنوعی: رایحه موفقیت و شهرت متعلق به افرادی خاص است، زیرا در هر گوشه شهر، افراد زیادی وجود دارند که با استعدادند و میتوانند به موفقیت برسند، اما به دلایل مختلف هرگز شناخته نمیشوند.
هوش مصنوعی: اگر فرهاد به یاد آورد که چگونه با تیشه بر سنگ زد، تصویر شیرین در ذهنش تجلی میکند.
هوش مصنوعی: با استفاده از تدبیر و برنامهریزی، میتوانیم به موفقیت و پیشرفت دست یابیم. اما اگر به زندگی اجازه دهیم که ما را کنترل کند و از آن پیروی کنیم، مانند این است که در برابر امواج دریا تسلیم شدهایم و دیگر قادر به شنا کردن و حرکت مستقل نخواهیم بود. بنابراین، باید بر چالشها غلبه کنیم و به جای تسلیم، به پیشروی ادامه دهیم.
هوش مصنوعی: چوب خوشبوی ما تا زمانی که از خامی خارج شود، آتش سوزانی که در آن نهفته است، در چشم روشنایی میزند.
هوش مصنوعی: نقش پاهایم بر صفحه کاغذ به گونهای است که مثل چراغی برای را هروان در تاریکی میدرخشد و نوشتههایم را روشن میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر زمانم جان و دل نزدیک دلبر میشود
و از جمال حسن رویش هر دو کافر میشود
پس میان جان و دلبر قالبم زحمت شده است
بی تن و قالب مرادم خود میسر میشود
روی یارم ز آفتاب اکنون نکوتر میشود
تا به گرد ماه از مشک چنبر میشود
مرکز شمشاد او از لعل و یاقوت آمدست
پر او ز دیبای او از مشک و عنبر میشود
خانه دل از رخ خوبش شود روشن همی
[...]
آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود
نقش او در چشم ما هر روز خوشتر میشود
عشق دانی چیست سلطانی که هر جا خیمه زد
بی خلاف آن مملکت بر وی مقرر میشود
دیگران را تلخ میآید شراب جور عشق
[...]
بعد عمری گر وصال او میسر میشود
شرم پیش چشم من سد سکندر میشود
تیرهبختی کار خود را میکند هرجا که هست
نامه من پرده چشم کبوتر میشود
کیمیای عشق هرکس را که سازد بینیاز
[...]
دلبر کیمخت گر ماه فسونگر می شود
هر که پا در کوچه او می نهد خر می شود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.