گر شکر در جام ریزم زهر قاتل میشود
چون صدف گر آب نوشم عقده دل میشود
چون سکندر میخورد آیینهٔ عمرش به سنگ
از خضر یک آب خوردن هرکه غافل میشود
جامه بر تن کعبه را مجنون ما خواهد درید
کی ز سنگ کودکان دیوانه عاقل میشود؟
زیر هر برگ گلی صد نیش خار آماده است
با تن آسانی مکن عادت که مشکل میشود
قطره اشکم اگر از دل چنین چیند غبار
تا سر مژگان رسیدن مهره گل میشود
جان نخواهد برد صائب آفتاب از آه ما
وای بر شمعی که با صرصر مقابل میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به ابراز احساسات و تجربیات عاطفی میپردازد. او بیان میکند که حتی شیرینیها (شکر) میتوانند به زهر تبدیل شوند و برخی نوشیدنیها مانند آب خضر، ممکن است خوشایند نباشند. همچنین، اشارهای به چگونگی ناپایداری انسانها و دلایلی که باعث غفلت و دیوانگی میشوند، میکند. شاعر به مشکلات زندگی و خطرات نهفته در زیباییها نیز اشاره میکند و هشدار میدهد که تحت تأثیر ظواهر قرار نگیریم. او همچنین تصریح میکند که احساسات عمیق و اشکها میتوانند به تلطیف دل و روح کمک کنند و نهایتاً به تاثیرات منفی و دشواریهایی که با آنها مواجه میشویم، میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر شکر را در جام بریزم، آن قدر شیرین میشود که زهر را به زهرکشنده تبدیل میکند. و اگر آب بنوشم، دل من آرامش پیدا میکند و مشکلاتم حل میشود.
هوش مصنوعی: هر کس که غافل شود، مانند سکندر که به خاطر نوشیدن آب، به سناریوهای زندگیاش فکر نمیکند و در واقع زندگیاش را به یاد نمیآورد، دچار پشیمانی میشود.
هوش مصنوعی: مجنون ما قصد دارد لباس کعبه را پاره کند؛ چه زمانی سنگهای کودکان دیوانه به عقل خواهند رسید؟
هوش مصنوعی: زیر هر گل و برگی، صد نیش خار وجود دارد. به آرامی و بیدقتی عادت نکن، زیرا این رفتار میتواند مشکلاتی را به دنبال داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر اشکی از دل من بریزد، آنقدر غمگین و پر از حسرت است که تا بلندای مژگانم میرسد و در نهایت به مانند مرواریدی از گل در میآید.
هوش مصنوعی: صائب نمیتواند جانش را از دست بدهد وقتی که آفتاب تحت تأثیر آه و نالهاش قرار میگیرد. چه بدبخت است شمعی که در برابر وزش شدید باد قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه میدانم که میرنجی و مشکل میشود
گر نکوبی حلقه صد جا بر در دل میشود
همچو فانوسش کسی باید که دارد پاس حسن
زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل میشود
یک رهش خاص از برای جان ما بیرون فرست
[...]
گر شکر در جام ریزم، زهر قاتل میشود
چون صدف گر آب نوشم، عقدهٔ دل میشود
عاشق پرشِکوه خاموش از تغافل میشود
طوطی از آیینه چون رو دید، بلبل میشود
فارغ از زخم خس و خاریم کز فیض چمن
دامنت ما خود به خود چون غنچه پر گل میشود
دست و پایی زن، که نبود در شمار زندگان
[...]
ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل میشود
آسیا بیپره چون گردید، باطل میشود
عاقلان را پاس این و آن، کم از زنجیر نیست
چون میخواهد، اگر دیوانه عاقل میشود
تا نسازی خرج نقد خود، نمیآید به کار
[...]
از من آن چشم تغافلکیش غافل میشود
گر چنین خواهد گذشتن کار مشکل میشود
عشق هرکس را که پوشد خلعت غم در لباس
گاه با اختر گهی با غنچه یکدل میشود
بعد مردن هم محبت شمع بالین من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.