دوش بزم از شور ما یک سینه پرجوش بود
تلخی می محو در گلبانگ نوشانوش بود
نرگس مخمور خون عقل در پیمانه داشت
جلوه مستانه سیلاب متاع هوش بود
گرچه دامن می کشید از سایه خود سرو او
باغ بر گل تنگ از خمیازه آغوش بود
بر نمی آمد صدا از هیچ کس غیر از سپند
شمع مجلس با زبان آتشین خاموش بود
تیره بختی همچو داغ لاله در خون می تپید
از فروغ می در و دیوار اطلس پوش بود
در قفس تیغ زبان ما برآمد از نیام
شعله آواز ما در گلستان خس پوش بود
گلشن از خاموشی ما پرده تصویر شد
خون گل از شعله آواز ما در جوش بود
هیچ کس را صائب از اهل سخن روزی نشد
آنچه از اسباب عشرت قسمت ما دوش بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فضایی ملتهب و شاداب در یک بزم و مهمانی میپردازد. ابتدا به شور و هیجان حاکم بر مجلس اشاره دارد که با نوشیدن می، تلخیهای گذشته محو و جایش را به شادی میدهد. نرگس醉 و مستانه، جوش و خروش احساسات را نشان میدهد. در عین حال، رغم زیبایی و شادی، یعنی سایههایی از غم و دلتنگی نیز وجود دارد و صدای دیگری جز صدای شعله و آتش شمع به گوش نمیرسد. شاعر به بیپناهی و ناکامی خود اشاره میکند و نشان میدهد که حتی در این بزم، احساس تنهایی و غم وجود دارد. آوازشان صدایی خاموش و ناچیز در این دنیای شلوغ به نظر میرسد و در نهایت، بیان میکند که این لحظات زیبا و بینظیر هرگز برای هیچ کس دیگر تکرار نمیشود.
هوش مصنوعی: دیروز در مهمانی، شور و شوق ما خیلی زیاد بود و تلخی باده در صدای دلپذیر نوشیدنیها گم شده بود.
هوش مصنوعی: نرگس معروفی که حالتی نشئهوار دارد، در نگین خود مایهای از عقل و اندیشه را به نمایش میگذارد. جلوهاش مانند آبی است که با زیبایی و جذابیت، هوش و درک را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: هرچند آن سرو خوش زیبایی از سایه خود فاصله میگیرد، اما باغ به خاطر زیباییاش، در آغوشی تنگ و خمیازهوار، در انتظار گلها به سر میبرد.
هوش مصنوعی: در مجلس هیچ صدایی شنیده نمیشد، به جز صدای سپند، و شمع با شعلهی آتشین خود خاموشی را تجربه میکرد.
هوش مصنوعی: بدی بختی مانند علامت سوختگی لاله در خون برای او دردناک بود و نور شراب در دیوارهای اطلسپوش به رخسارش میتابید.
هوش مصنوعی: زبان ما مانند شمشیری است که از غلاف خود بیرون آمده و صدای ما مانند شعلهای است که در میان گلهای سرسبز میدرخشد.
هوش مصنوعی: باغ از سکوت ما به تصویر کشیده شد و خون گلها به خاطر آواز ما در حال جوشیدن بود.
هوش مصنوعی: هیچکس از اهل ادب و کلام به اندازه ما خوشبختی و لذت را تجربه نکرده است. آنچه که ما در روز گذشته داشتیم، برای دیگران حاصل نشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون خم می امشب از مستی دلم در جوش بود
در نوازش کردنم دست سبو بر دوش بود
رفت ایامی کز آسایش نصیبی داشتیم
صرف داغ عشق شد گر پنبه ای در گوش بود
گل بسی شب ها به خوابت دید در آغوش خود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.