گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

چون به یاد آشیان مرغم صفیری سر کند

دانه را سازد سپند و دام را مجمر کند

ناله من این چنین پست از فضای عالم است

شعله ام ضبط نفس از تنگی مجمر کند

هر رگم چون برق می تابد ز زیر ابر جسم

خون گرم من نمی دانم چه با نشتر کند

نامه اعمال چون برگ خزان ریزد به خاک

آه سردم گر گذاری بر صف محشر کند

قطره ای اشک مروت نیست در چشم سحاب

دانه امید ما از خاک چون سر بر کند؟

صبح از رویش دهد خورشید تابان چشم آب

چون گل از شبنم دل شب هر که چشمی تر کند

خشت خم سر کله با خورشید تابان می زند

پرتو این می دهان شیشه را خاور کند

روزگار غنچه خسبی خوش کز استغنای فقر

همچو عنقا بوریای خود زبال و پر کند

گر کند تیغ نگاه خویش بر مو امتحان

ساده رو آیینه را از طره جوهر کند

راز دل گاهی به خاموشی نهان ماند که موم

پرده داری پیش چشم روزن مجمر کند

گرنه صائب داغدار از رفتن پروانه است

شمع خاکستر چرا در انجمن بر سر کند؟

 
 
 
سنایی

بر مه از عنبر معشوق من چنبر کند

هیچ کس دیدی که بر مه چنبر از عنبر کند

گه ز مشک سوده نقش آرد همی بر آفتاب

گه عبیر بیخته بر لالهٔ احمر کند

گرد زنگارش پدید آمد ز روی برگ گل

[...]

سید حسن غزنوی

لاغری کامید اهل شرک را لاغر کند

بهر او از شهپر خود نسر طایر پر کند

رهبر احداث شد زان کارها برهم زند

همره تقدیر شد زان حالها دیگر کند

هر کرا تیغی بود برکف حنا برکف کند

[...]

شمس مغربی

هر زمان خورشید او از مشرقی سر بر کند

ماه مهر افزاش هر دم جلوه دیگر کند

از برای آنکه تا نشناسد او را هر کسی

قامت زیباش هردم کسوتی دیگر کند

صورت او هر زمانی معنی دیگر دهد

[...]

نظیری نیشابوری

باز نرگس را گلستان صاحب افسر کند

شاخ گل منبر نهد بلبل خطابت سر کند

غنچه گردد سبز مغفر سبزه زنگاری قبا

روز عرض آمد که هرکس برد خود دربر کند

از گل مستان بروید تاک می شوریده وار

[...]

صائب تبریزی

زلف مشکینت دهان شانه پر عنبر کند

سرمه خاموش را چشمت زبان آور کند

آن که می گوید قیامت بر نمی خیزد، کجاست؟

تا در آن مژگان تماشای صف محشر کند

اشتیاق صفحه رخسار شبنم زیب او

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه