جلوه ای سرکن که خون از چشم بلبل سر کند
اشک شبنم بی حجاب از دیده گل سر کند
می توان بر تیرباران ملامت صبر کرد
کو جگرداری که با تیغ تغافل سر کند؟
پرده خود پیش هر ناشسته رو نتوان درید
بلبل ما گریه را در دامن گل سر کند
می دهد یاد از سواد هند فیل مست را
پیش دل هر کس حدیث زلف و کاکل سرکند
لنگر بیتابی دریا نمی گردد گهر
عشق هیهات است با صبر و تحمل سر کند
خیره چشمی بین که پیش عارض گلرنگ او
شبنم نادیده، حرف از دفتر گل سرکند
می توان در پرده شب حال خود بی پرده گفت
صبر آن دارم که خط زان روی چون گل سر کند
فتنه ها زیر سر تیغ زبان خوابیده است
وای بر آن کس که حرفی بی تأمل سر کند
خضر را از لوح دل چون زنگ می باید زدود
هر که خواهد راه صحرای توکل سر کند
پیش دیوانهای صائب بلبل رنگین سخن
شرم بادش گر سخن از دفتر گل سر کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.