پیش ابر نوبهاران چون صدف لب وا کند
شور غیرت زندگی را تلخ بر دریا کند
زود عالم را کند زنگار در چشمش سیاه
هر که چون آیینه عیب خلق را پیدا کند
می دهد داد سراسر، دشت پیمای جنون
گر غبار خاطرم را دامن صحرا کند
می کند تأثیر در دلهای سنگین اشک و آه
آب و آتش جای خود در سنگ و آهن وا کند
نیست میدان جنون ما جهان تنگ را
کشتی طوفانی ما رقص در دریا کند
شاهد آیینه رخساری درین بازار نیست
طوطی ما را مگر ذوق سخن گویا کند
سرو سرتاپا زطوق قمریان گشته است چشم
تا مگر نظاره آن قامت رعنا کند
لاله زاری شد به چشم من جهان از نور عشق
کیمیای شعله خس را آتشین سیما کند
با من رسوا چه سازد پرده سوزیهای حسن؟
ساده لوح آن کس که خواهد مشک را رسوا کند
شمع کافوری فروزد پیش راه جان من
چون به قصد کشتن من آستین بالا کند
گفتم از خط رحم او افزون شود، غافل که خط
جوهر دیگر فزون بر تیغ استغنا کند
تا نفس را راست سازد بلبل آتش زبان
کلک صائب می تواند صد غزل انشا کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق، جنون و زیباییهای زندگی است. شاعر از تأثیرات عاشقانه و احساسات عمیق سخن میگوید و به تصویر کشیدن عواطف انسانی میپردازد. عشق به عنوان نوری در دلها و عاملی که دنیای پیرامون را تغییر میدهد، توصیف شده است. همچنین، شاعر به عواقب تلخ و شیرین عشق و زیبایی اشاره میکند و به قدرت کلمات و احساسات در انتقال این عواطف میپردازد. به طور کلی، این شعر ترکیبی است از راز و رمز عشق و زیبایی، و تأثیرات آن بر زندگی و احساسات انسانها.
هوش مصنوعی: زمانی که ابرهای بهاری میآیند، مانند صدفی که به آرامی باز میشود، احساسات شدت میگیرد و حس غیرت زندگی را تلخ و سنگین بر سردی دریا تحمیل میکند.
هوش مصنوعی: هر کس که مثل آینه عیبهای دیگران را ببیند، زود در چشم او جهان زشت و تاریک میشود.
هوش مصنوعی: در دشت بیپایان جنون، اگر غبار یادهایم را به دامن صحرا بپاشند، صدایی فراگیر به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: احساسات عمیق مانند اشک و آه میتوانند به دلهای سخت و سنگی نفوذ کنند و حتی سبب تغییر در چیزهای محکم و مقاوم مانند سنگ و آهن شوند.
هوش مصنوعی: جنون ما را نمیتوان در دنیا محدود کرد؛ کشتی ما که در طوفان به سر میبرد، مانند رقصی در دریا است.
هوش مصنوعی: در این بازار، زیبایی و جذابیتی مانند چهره معشوق وجود ندارد، فقط طوطی ما هست که میتواند با لحن دلنشین و زیبا، ما را سرحال بیاورد.
هوش مصنوعی: سرو تمام بدنش را از گردن تا پا زینت بخشیده است تا شاید چشمانش را به تماشای آن قد زیبا وا دارد.
هوش مصنوعی: چشم من مانند یک لالهزار شده است و جهان به خاطر نور عشق، شبیه کیمیا شده است که شعلههای آتشین را به چهرهای زیبا تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: اگر زیباییهای دلفریب عشق را برملا کند، چه بر سر من خواهد آمد؟ آن کس که فکر میکند میتواند عطر خوش مشک را بیپرده کند، آدم نادانی است.
هوش مصنوعی: شمعی که به خاطر بوی کافور میسوزد، در مسیر جان من روشن است، اما وقتی کسی قصد دارد مرا بکشد، آستین خود را بالا میزند.
هوش مصنوعی: من گفتم اگر از رحمت او بیشتر سخن بگویم، در حالی که غافل بودم که حقیقتی دیگر وجود دارد که از هر نوع نیازمندی فراتر میرود.
هوش مصنوعی: بلبل با آتش زبانی که دارد، میتواند از دل خود به خوبی سخن بگوید و شعرهای زیبا بسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که جان خفته را از خواب جهل آوا کند
خویشتن را گرچه دون است، ای پسر، والا کند
هر کسی کهش خار نادانی به دل در خست نیش
گر بکوشد زود خار خویش را خرما کند
علم چون گرماست نادانی چو سرما از قیاس
[...]
ابر آذاری چمنها را پر از حورا کند
باغ پر گلبن کند، گلبن پر از دیبا کند
گوهر حمرا کند از لؤلؤ بیضای خویش
گوهر حمرا کسی از لؤلؤ بیضا کند
کوه چون تبت کند چون سایه بر کوه افکند
[...]
باد نوروزی زمین را جامه از دیبا کند
تارش از یاقوت سازد پودش از مینا کند
گلستان را چون یکی بیجاده گون پیدا کند
مرغ دستان سازد ابر شاخ گل شیدا کند
ابر آزادی ز دریا روی در صحرا کند
[...]
قصه پر غصه بر درگاه خاتون جهان
عرضه دارم گر ز راه مکرمت اصغا کند
میکند گردون دون با من ستم بیموجبی
عدلت آخر چون روا دارد که او اینها کند
هر زمان آرد محصل نسخه ئی کابن یمین
[...]
هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند
غمزهاش صد فتنه در هر گوشهای پیدا کند
از می سودای چشمت خوش برآید جان من
سر خوش است امشب خمار مستیش فردا کند
پایه من بر سر بازار سودایش شدست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.