می به جرأت در قدح در پای خم مینا کند
دخل دریا ابر را در خرج بی پروا کند
از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز
بید مجنون را میسر نیست سر بالا کند
می کند همواری من خصم را شیرین زبان
زنگ را آیینه ام چون طوطیان گویا کند
رهنورد شوق را منزل شود سنگ فسان
موج هیهات است در ساحل میان راوا کند
نفس سرکش گردد از اقبال دنیای خسیس
مشت خاری آتش افسرده را رعنا کند
سر گرانی لازم حسن است در هر صورتی
نقش شیرین تا چه خونها در دل خارا کند
آن که مصرف می کند پیدا برای سیم و زر
کاش نقد وقت را هم مصرفی پیدا کند
گر نپردازد به حال سینه درد و داغ عشق
کیست صائب این زمین مرده را احیا کند؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عمق احساسات عشق و زندگی اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویری چون می و میخانه، مضامین عشق و آرزو را معرفی میکند. او به تضادهای موجود در زندگی اشاره دارد، مانند زیبایی و زشتی، عشق و درد، و زندگی و مرگ. شاعر به دنبال این است که در زندگی، ارزشهای واقعی را بشناسد و بر اهمیت عشق و وجدان تأکید میکند. همچنین، وی هشدار میدهد که صرف هزینه و تلاش برای ثروت مادی بیفایده است، در حالی که باید به عشق و احساسات واقعی رسیدگی کرد. نهایتاً، شاعر از اهمیت نپرداختن به درد و داغ عشق صحبت میکند و از قدرت عشق در زنده کردن روح و زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: شخصی با شجاعت و جسارت، شراب را در جام ریخته و به راحتی از دیدن زیباییهای آن لذت میبرد. او همچنین در تلاش است تا دنیای وسیع و گسترده را بدون نگرانی و با اعتماد به نفس زیر پا بگذارد.
هوش مصنوعی: از پرده زیباییهای لیلی، شرم به دل مجنون افتاده است و هنوز هم نتوانسته است که سرش را بالا بگیرد و به او نگاه کند.
هوش مصنوعی: او با زبان شیرین و نرم، دشوارهای مرا آسان میکند. مانند طوطیهای گویا که تصویر را در آینه روشن میسازند، میتواند معنا و مفهوم را واضحتر کند.
هوش مصنوعی: مسافر شوق به خانهای میرسد که سنگ در آن وجود دارد. این موج، دیگر در ساحل نیست و بر روی دریا در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: وقتی دنیا با کینه و ناپاکی خودش انسان را به این طرف و آن طرف میکشاند، نفس انسان هم دچار طغیانی میشود. در این شرایط، حتی چیزهای کوچک و خفیف هم میتوانند شعلهور شوند و به زیبایی جلوه کنند.
هوش مصنوعی: زیبایی و سنگینی حسن (زیبایی) در هر حالتی ضروری است، تا ببینیم چقدر عشق و احساسات عمیق را در دلها ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: کسی که برای پول و طلا هزینه میکند، ای کاش زمانی هم برای سرمایهگذاری بر روی زمان خود پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به حال دل و داغ عشق نپردازد، چه کسی میتواند این زمین بیروح را زنده کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که جان خفته را از خواب جهل آوا کند
خویشتن را گرچه دون است، ای پسر، والا کند
هر کسی کهش خار نادانی به دل در خست نیش
گر بکوشد زود خار خویش را خرما کند
علم چون گرماست نادانی چو سرما از قیاس
[...]
ابر آذاری چمنها را پر از حورا کند
باغ پر گلبن کند، گلبن پر از دیبا کند
گوهر حمرا کند از لؤلؤ بیضای خویش
گوهر حمرا کسی از لؤلؤ بیضا کند
کوه چون تبت کند چون سایه بر کوه افکند
[...]
باد نوروزی زمین را جامه از دیبا کند
تارش از یاقوت سازد پودش از مینا کند
گلستان را چون یکی بیجاده گون پیدا کند
مرغ دستان سازد ابر شاخ گل شیدا کند
ابر آزادی ز دریا روی در صحرا کند
[...]
قصه پر غصه بر درگاه خاتون جهان
عرضه دارم گر ز راه مکرمت اصغا کند
میکند گردون دون با من ستم بیموجبی
عدلت آخر چون روا دارد که او اینها کند
هر زمان آرد محصل نسخه ئی کابن یمین
[...]
هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند
غمزهاش صد فتنه در هر گوشهای پیدا کند
از می سودای چشمت خوش برآید جان من
سر خوش است امشب خمار مستیش فردا کند
پایه من بر سر بازار سودایش شدست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.