گنجور

 
صائب تبریزی

عشق شورانگیز اگر جا در دل خارا کند

کعبه را چون محمل لیلی جهان پیما کند

در سر اندیشه او عقل آخر سرگذاشت

در دل دریا شناور چند دست و پا کند؟

جرأت بر گرد سر گردیدن شکر کجاست؟

من گرفتم مور عاجز بال و پر پیدا کند

جان مشتاقان به پابوس قیامت می رسد

یار بی پروای ما تا آستین بالا کند

از لباس ظاهر آزادم، سبکدستی کجاست

کز سرم اندیشه دستار را هم وا کند

رتبه آزادگی بنگر که نخل میوه دار

از حجاب سرو نتوانست سر بالا کند

در فضای لامکان از تنگی جا شکوه داشت

دل چه بال و پر درین دامان صحرا واکند؟

شیخ شهر از گوشه گیری شهره آفاق شد

سر به جیب خاک بردن دانه را رسوا کند

سوزن عیسی تواند لاف بینایی زدن

رشته سردرگم ما را اگر پیدا کند

تیغ بردارد به انداز سرش هر موجه ای

خودنمایی چون حباب آن کس که در دریا کند

گرنگردد از شنیدن طبع اهل دل ملول

صائب از هر قطره خون دفتری انشا کند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

هر که جان خفته را از خواب جهل آوا کند

خویشتن را گرچه دون است، ای پسر، والا کند

هر کسی که‌ش خار نادانی به دل در خست نیش

گر بکوشد زود خار خویش را خرما کند

علم چون گرماست نادانی چو سرما از قیاس

[...]

منوچهری

ابر آذاری چمن‌ها را پر از حورا کند

باغ پر گلبن کند، گلبن پر از دیبا کند

گوهر حمرا کند از لؤلؤ بیضای خویش

گوهر حمرا کسی از لؤلؤ بیضا کند

کوه چون تبت کند چون سایه بر کوه افکند

[...]

قطران تبریزی

باد نوروزی زمین را جامه از دیبا کند

تارش از یاقوت سازد پودش از مینا کند

گلستان را چون یکی بیجاده گون پیدا کند

مرغ دستان سازد ابر شاخ گل شیدا کند

ابر آزادی ز دریا روی در صحرا کند

[...]

ابن یمین

قصه پر غصه بر درگاه خاتون جهان

عرضه دارم گر ز راه مکرمت اصغا کند

میکند گردون دون با من ستم بیموجبی

عدلت آخر چون روا دارد که او اینها کند

هر زمان آرد محصل نسخه ئی کابن یمین

[...]

سلمان ساوجی

هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند

غمزه‌اش صد فتنه در هر گوشه‌ای پیدا کند

از می سودای چشمت خوش برآید جان من

سر خوش است امشب خمار مستیش فردا کند

پایه من بر سر بازار سودایش شدست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه