گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

گلرخان از خون ما رخساره گلگون کرده‌اند

صد جگر افشرده تا یک جام پرخون کرده‌اند

از غبار خاکساری دیده رغبت مپوش

بر سر این خاک، ارباب نظر خون کرده‌اند

سهل باشد سر بر آوردن ز جیب آسمان

زین قبا مردان به طفلی دست بیرون کرده‌اند

در نظربازی سرآمد چون نباشند آهوان؟

مدتی زانوی خود ته پیش مجنون کرده‌اند

آنچه می‌پیچد درین دریا به خود، گرداب نیست

اشک‌ریزان حلقه‌ها در گوش جیحون کرده‌اند

جامه خاکستری از سوز دل پوشیده‌اند

قمریان تا مصرعی چون سرو موزون کرده‌اند

در بیابان جنون هر جا که جوش لاله‌ای است

عاشقان خاری ز پای خویش بیرون کرده‌اند

عارفان صائب ز سعد و نحس انجم فارغند

صلح کل با ثابت و سیار گردون کرده‌اند

 
 
 
مجیرالدین بیلقانی

طارم زر بین که درج در مکنون کرده اند

طاق ازرق بین که جفت گنج قارون کرده اند

پیشه کاران شب این بام مقرنس شکل را

باز بی سعی قلم نقشی دگرگون کرده اند

سبز خنگ چرخ را از بهر خاتون هلال

[...]

سیدای نسفی

ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده اند

رهنوردان کفش تنگ از پای بیرون کرده اند

در بیابان جنون امروز همچون گردباد

خیمه بر پا دوستان بر خاک مجنون کرده اند

دست گلچینان ز گلشن بسته بیرون برده اند

[...]

بیدل دهلوی

موج گوهرطینتان‌، گر شوخی افزون کرده‌اند

پای درد دامن سری از جیب بیرون کرده‌اند

کهکشان دیدی شکست رنگ هم فهمیدنی‌ست

بیخودان در لغزش پا سیر گردون کرده‌اند

اعتباری نیست کز ذلت‌کشان خاک نیست

[...]

فروغی بسطامی

می فروشان آن چه از صهبای گلگون کرده‌اند

شاهدان شهر ما از لعل میگون کرده‌اند

می‌پرستان ماجرا از حسن ساقی کرده‌اند

تنگ دستان داستان از گنج قارون کرده‌اند

در جنون عاشقی مردان عاقل، دیده‌اند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه