غیر را در بزم خاص آن سیمتن میپرورد
یوسف ما گرگ را در پیرهن میپرورد
خون چو گردد مشک هیهات است ماند در وطن
نافه را بیهوده آهوی ختن میپرورد
آن حریف خار زخمم من که صحرای جنون
هرکجا خاری است بهر پای من میپرورد
خوشه را هرگز نمیباشد دو سر، بگسل طمع
میگدازد جان خود را هرکه تن میپرورد
گلرخان را میدهد تعلیم عاشقپروری
گل که بلبل را در آغوش چمن میپرورد
بیتأمل دم مزن، کز لب گهر میریزدش
چون صدف هرکس سخن را در دهن میپرورد
پردهای بر روی کار از جوی شیر افکنده است
عشق، شیرین را به خون کوهکن میپرورد
این غزل را هرکه گوید صائب از اهل سخن
«میگدازد جان شیرین و سخن میپرورد»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به توصیف عشق و احساسات عمیق پرداخته و به زیباییهای آن تأکید میکند. شاعر به پرورش عشق و رابطههای عاطفی اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند روح و جان انسان را تغذیه کند. او به تضادهای موجود در عشق و چالشهایی که انسان با آنها روبروست، اشاره دارد. همچنین میگوید که عشق میتواند همچون یک گلی زیبا، عشقورزی و هنری را در دل عاشقان به وجود آورد. با استفاده از تصاویری چون خون، مشک و گل، شاعر عمق و زیبایی عشق را به تصویر میکشد. در نهایت، او به قدرت کلام و شعر در بیان احساسات عاشقانه اشاره میکند و بر اهمیت سخنوری در انتقال احساسات تأکید میکند.
هوش مصنوعی: در مجلسی که محبوب خاص است، دیگران را میپروراند، اما یوسف ما، در دل خود، گرگان را در زیر ظاهری زیبا و فریبنده میپرورد.
هوش مصنوعی: وقتی خون تبدیل به مشک شود، دیگر در وطن نمیماند. بوی خوشی که در وطن به وجود آمده، بیفایده است و مانند آن است که آهوی سرزمین ختن در حال پرورش این عطر باشد.
هوش مصنوعی: شخصی که در دلم درد و زخم به وجود آورده، در هر جایی که بنظر میرسد، به نوعی برای من مشکلات و سختیها را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: خوشه انگور همیشه یک سر دارد و نمیتواند دو سر داشته باشد. کسی که به دنیا و مادیات وابسته است، به طمع و آرزوهایش دچار درد و رنج میشود و روحش را آزار میدهد.
هوش مصنوعی: چهرههای زیبا به عاشق یاد میدهند که چطور عشق ورزد، مانند اینکه بلبل در آغوش چمن پرورش مییابد و رشد میکند.
هوش مصنوعی: بدون تأمل صحبت نکن، زیرا سخن مانند گوهری از دهان تو خارج میشود. مانند صدف که به آرامی مروارید را پرورش میدهد، هرکسی باید به این فکر کند که سخنش را با دقت بپروراند.
هوش مصنوعی: عشق مانند پردهای بر روی کارها افتاده که مانند جوی شیری جاری است و حاصل این عشق، شیرینی را به جان فردی که در سختی زندگی میکند میبخشد.
هوش مصنوعی: هر کس که این غزل را بسراید، نشان از هنر و ذوقش دارد. او با کلامش جان را میسوزاند و همزمان، زیبایی سخن را پرورش میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو من در سایهٔ سنبل سمن میپرورد
سبزهٔ تر در کنار نسترن میپرورد
باغبان گر بیند آن رخسار و خط ماند خجل
زان گل و ریحان که بر طرف چمن میپرورد
مایهبخش اشک غمّاز آمد از خونابه دل
[...]
بهتر است از هرچه دهقان در چمن میپرورد
آن چه آن نازک بدن در پیرهن میپرورد
زان دو زلف و عارضم پیوسته در حیرت کنون
بیضهٔ خورشید را زاغ و زغن میپرورد
نافه دارد بوئی از زلفت که بهر احترام
[...]
به هر کام غیر آن شیرینسخن میپرورد
از سخن شهدی که در کنج دهن میپرورد
به هر آغوش رقیب آن سیمتن میپرورد
سیم خامی کاندرون پیرهن میپرورد
ریزد از هم آشیانها را چمن پرا چرا
[...]
دایه، کِت در مهد زر ای سیمتن میپرورد
دشمن جانی برای جان من میپرورد
دلبری دارم که باشد تلخکامی قسمتم
زان حلاوتها که در کنج دهن میپرورد
مهرپرور یوسفی دارم، که در کنعان حسن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.