گنجور

 
صائب تبریزی

مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد

غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد

از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز

بید مجنون سر به زیر انداختن بار آورد

عشق دل را از تمنا پاک نتوانست کرد

این کباب خام آتش را به زنهار آورد

لذت دیدار می بخشد نقاب روی یار

پشت این آیینه طوطی را به گفتار آورد

چون نشیند، فتنه آخر زمان ساکن شود

چون زجا خیزد، قیامت را به رفتار آورد

برنگردد در قیامت جان مشتاقان به جسم

کیست این سیلاب را دیگر به کهسار آورد؟

دیده بی شرم فیض از روی نیکو می برد

طفل جیب و دامن پرگل زگلزار آورد

دانه ای کز روی آگاهی نیفشانی به خاک

خوشه اشک ندامت عاقبت بار آورد

خود مگر از روی لطف آیینه دار خود شود

ورنه ممکن نیست موسی تاب دیدار آورد

سنگباران کرد مالک را زلیخا از گهر

این سزای آن که یوسف را به بازار آورد!

می شمارد خار پیراهن رگ جان را تنش

چون میان نازک او تاب زنار آورد؟

از دهان مار صائب می رباید مهره را

هر که دل بیرون از آن زلف سیه کار آورد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیر معزی

چیست آن‌گوهرکه ارکان دست خمّار آورد

گوهری کان گوهر مردم پدیدار آورد

لطف آب و رنگ آتش دارد و تا‌ثیر او

آب سوی جان و آتش سوی رخسار آورد

گر به‌دی مه بگذرد بر مجلس آزادگان

[...]

همام تبریزی

روی زیبا چون تماشا را به گلزار آورد

شاخ گل را شرم بادا گر گلی بار آورد

گر صبا از زلف او بویی به سوی چین برد

مشک را در نافۀ آهو به ز نهار آورد

کار، بوی زلف او دارد که هنگام صبوح

[...]

امیرخسرو دهلوی

هر شبم جان بر لب آید، ناله زار آورد

تا کدامین باد بویی زان جفا کار آورد

رفت آن شوخ و دل خون گشته را با خود ببرد

عاقبت روزی همان خونش گرفتار آورد

دوستان، من کی هوس دارم به نالیدن، ولی

[...]

اوحدی

عشق بی‌علت ترنج دوستی بار آورد

گر به علت عشق ورزی رنج و تیمار آورد

چیست پیش پاکبازان کام دل جستن؟ غرض

وین غرض در دوستی نقصان بسیار آورد

در میان مهربانان مهر دار و گو مباش

[...]

نسیمی

قاصدی کو تا به جان پیغام دلدار آورد

یا هوایی کز نسیم طره یار آورد

آن کس از دنیا و عقبی باشد آزادی چو ما

دردمندی را که عشق یار در کار آورد

گر اناالحق‌های ما را بشنود منصور مست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه