هر که رو زین خلق ناهموار در دیوار کرد
سنگلاخ دهر را بر خویشتن هموار کرد
خیره چشمان را اگر محجوب سازد دور نیست
روی شرم آلود او آیینه را ستار کرد
از تراشیدن غبار لشکر خط شد بلند
آب تیغ این سبزه خوابیده را بیدار کرد
لشکر سنگین غفلت بیجگر افتاده است
مشت آبی می تواند خفته را بیدار کرد
گرد کلفت بس که از دوران به روی من نشست
هر که رو آورد در من، روی در دیوار کرد
چین زدن بر جبهه ای آیینه رو انصاف نیست
تنگ بر طوطی نباید عرصه گفتار کرد
گر نمی گشتند زاغان سرمه آواز ما
می توانستیم فریادی درین گلزار کرد
بس که در تمثال شیرین برد تردستی به کار
در دل آیینه خون فرهاد شیرین کار کرد
روی گرم کارفرما گر هواداری کند
می توانم بیستون را زر دست افشار کرد
اعتبار ناقص از بی اعتباری بدترست
قیمت نازل به یوسف چاه را هموار کرد
گوشه گیری کشتی نوح است طوفان دیده را
ذوق تنهایی ز صحبتها مرا بیزار کرد
همچو بخت سبز گیرد از هوا زنگار را
از نمد آیینه ام تا روی در بازار کرد
عمر خود کوتاه کرد و نامه خود را سیاه
هر که صائب چون قلم سر درسر گفتار کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد شرایط سخت و ناهمواریهای زندگی و تاثیرات آن بر انسانها میپردازد. شاعر به مشکلات و گرفتاریهای روزگار اشاره کرده و بیان میکند که چگونه انسانها میتوانند با چالشها مواجه شوند و از سنگلاخهای زندگی عبور کنند. شاعر همچنین بر روی حسرتهای ناشی از غفلت و بیتوجهی به فرصتها تاکید دارد و به یأس و ناامیدی در جامعه اشاره میکند. او از تضاد بین زیبایی و زشتی، و ضعفهایی که در جامعه وجود دارد، سخن میگوید و به این نکته میپردازد که دستیابی به حقیقت و زیباییها در چنین شرایطی دشوار است. همچنین به نوعی انتقاد از مردمی که به جای عمل، فقط نظارهگرند، میپردازد و اظهار میکند که تنها با تلاش و کوشش میتوان بر مشکلات غلبه کرد.
هوش مصنوعی: هر کس که از این مردم ناهموار و ناپایدار دوری کند، در واقع سختیها و مشکلات زندگی را برای خودش آسانتر کرده است.
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و جذاب او اگرچه در پس حجاب پنهان باشد، اما دور نیست که چهره شرمگینش همچون آینهای که عیوب را میپوشاند، خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: غبار ارتش از زمین بلند شد و تیغی که در میان این سبزه خوابیده بود را بیدار کرد.
هوش مصنوعی: لشکر سنگین غفلت بر زندگی ما سایه افکنده و تنها یک قطره امید یا آگاهی میتواند ما را از خواب غفلت بیدار کند.
هوش مصنوعی: به خاطر مشکلات و سختیهایی که در طول زمان بر من وارد شده، هر کسی که به من نزدیک شده، به جای اینکه با من روبرو شود، به دیوار پشت سرش نگاه کرده است.
هوش مصنوعی: نباید بر چهره کسی که زیباست، خط و خشی بیافکنیم. همچنین نباید فضای گفتگو را به گونهای تنگ کنیم که برای دیگران خوشایند نباشد.
هوش مصنوعی: اگر زاغها دور و بر ما نمیچرخیدند، میتوانستیم در این گلزار صدای بلندی داشته باشیم.
هوش مصنوعی: شیرینی و زیبایی آن چنان در دل و جان باشد که همچون تردستی در آیینه، تصویر عشق و احساسات را زنده کند و یادآور داستان فرهاد و شیرین باشد.
هوش مصنوعی: اگر کارفرما حمایت کند، میتوانم به راحتی کارهای بزرگ و دشوار را انجام دهم.
هوش مصنوعی: عدم اعتبار ناقص و نیمهکاره از بیاعتباری کامل بدتر است؛ حتی ارزش پایین هم میتواند به یوسف که در چاه افتاده، کمک کند تا راهش هموار شود.
هوش مصنوعی: تنهایی شبیه کشتی نوح است که فقط در طوفانها به سراغش میرود. گفتوگوها و صحبتها مرا از این تنهایی بینیاز نکرده و به حقیقت دلتنگی ام افزوده است.
هوش مصنوعی: مثل اینکه سرنوشت خوش به هوای تمیز، آلودگی را از نمد پاک میکند تا در بازار، چهرهام را نشان دهد.
هوش مصنوعی: انسانی که از عمر خود به سرعت میگذرد و به جای زندگی کردن، فقط مشغول نوشتن مشکلات و ناگفتههایش است، در واقع به جای خوشگذرانیدن زندگی، آن را در کلمات تلخ خود تلف میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه فروردین جهانرا از در دیدار کرد
ابر فروردین زمین را پر بت فرخار کرد
باد گویی نافه های تبتستان بردرید
باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد
گلبن سرخ آستین صد ره پر یاقوت کرد
[...]
آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد
دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد
رنج بیداری شبهای غم روشن نبود
خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد
سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار
[...]
حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد
چون رخ خوب تو دید از کعبه استغفار کرد
وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون
بهر قیدم رشته تسبیح را زنار کرد
باغبان تا کرد تشبیه دهانش غنچه را
[...]
باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد
عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد
صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد
مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد
در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت
[...]
شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد
غالبا سوز دل من در دل او کار کرد
حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند
این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد
ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.