گنجور

 
صائب تبریزی

هر که رو زین خلق ناهموار در دیوار کرد

سنگلاخ دهر را بر خویشتن هموار کرد

شد عبیر جامه یوسف غبار دیده اش

هر که چشم خویش را از گریه چون دستار کرد

چون عقیق از دل سیاهی خون خود را می خورد

در تلاش نام هر کس خویش را هموار کرد

زیر دست و تیغ قاتل حیرت قربانیان

زود خواهد خضر را از زندگی بیزار کرد

خواب ناز گل گران خیزست، ورنه ناله ام

سبزه خوابیده این باغ را بیدار کرد

در دل پاکم اثر از نقش نتوان یافتن

حیرت سرشار این آیینه را ستار کرد

نیست آب رحم در تیغ سبک جولان چرخ

خواب نتوان زیر این شمشیر بی زنهار کرد

گر زچشم اعتبار افتد زلیخا دور نیست

از بهای کم عزیزان را نباید خوار کرد

خواب من صد پرده از بخت هنر سنگین ترست

سیلی افلاک نتواند مرا بیدار کرد

بند نیکان می شود از ناصبوری سخت تر

بر عزیز مصر، زندان چاه را هموار کرد

خون گلشن صائب آمد از خروش من به جوش

بلبلان را ناله مستانه ام هشیار کرد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

ماه فروردین جهانرا از در دیدار کرد

ابر فروردین زمین را پر بت فرخار کرد

باد گویی نافه های تبتستان بردرید

باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد

گلبن سرخ آستین صد ره پر یاقوت کرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد

دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد

رنج بیداری شبهای غم روشن نبود

خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد

سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار

[...]

امیرعلیشیر نوایی

حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد

چون رخ خوب تو دید از کعبه استغفار کرد

وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون

بهر قیدم رشته تسبیح را زنار کرد

باغبان تا کرد تشبیه دهانش غنچه را

[...]

اهلی شیرازی

باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد

عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد

صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد

مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد

در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت

[...]

هلالی جغتایی

شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد

غالبا سوز دل من در دل او کار کرد

حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند

این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد

ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه