دید تا در آتش تعجیل، نعل لاله را
می کند در هفته ای گل خنده یکساله را
هست در سرگشتگی آرامش صاحبدلان
نیست بی گردش وجودی شعله جواله را
عاشقان را قرب خوبان برنیارد از خمار
قسمت از مه یک دهن خمیازه باشد هاله را
کاهلان را بیشتر باشد خطر از رهروان
می زند از کاروان ها راهزن دنباله را
از ضعیفان دلخراشی، شاهد سنگین دلی است
از پرستاران کن ای بیمار، پنهان ناله را
شیوه های بی شمار دستگاه حسن او
می زند مهر خموشی بر دهن دلاله را
بی جگر با سخت رویان چهره نتواند شدن
لاله و گل چون سپرداری نماید ژاله را؟
می شود از خال، حسن لاله رویان بیشتر
داغ زینت می دهد دلهای خوش پرگاله را
برنیاید مهر خاموشی به حفظ راز عشق
سد مومین نیست مانع آتش سیاله را
دوربین می گیرد از ایام، حیف خویش را
می کند در هفته ای گل خنده یکساله را
می رسد در پرده رزق تشنگان بسته لب
از تب گرم است سیرابی گل تبخاله را
فکر صائب گوش ها را می کند تنگ شکر
این گلوسوزی نباشد شکر بنگاله را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن عشق و زیباییهای آن میپردازد. شاعر به توصیف احساسات عاشقانه و پیچیدگیهای آن میپردازد. او به سرگشتگی عاشقان و آرامش در دلهای صاحبدلان اشاره میکند و به خطراتی که عاشقان از کاهلان میبینند، اشاره میکند. همچنین، زیبایی و ویژگیهای خاص محبوب را با تصاویری از گل و جواهرات مقایسه میکند. در کل، این شعر به بیان عواطف عمیق و زیباییهای عشق و دلشکستگیهای آن میپردازد.
هوش مصنوعی: مولف به رفتار و احساسات شاهدی اشاره دارد که در آتش شوق و عشق قرار دارد. او میبیند که در هفتهای، نعل لالهای که نماد زیبایی و عشق است، چنان تاثیری بر او میگذارد که گل خندهای را که یک سال در دلش بوده، به بار میآورد. این احساسات در او به شدت شعلهور و پرشور است.
هوش مصنوعی: در دنیای پرسر و صدا و آشفتگی، افرادی که دلهای روشن و آرامی دارند، میتوانند آرامش را بیابند. این آرامش در عمیق ترین دردها و چالشها نیز وجود دارد، مانند شعلهای که همچنان در درون خود میجوشد و میتابد.
هوش مصنوعی: عاشقانی که دل در عشق خوبان دارند، نمیتوانند از مستی و سرور خود، به راحتی دل بربایند. آنچه از زیباییها میچشند، همچون یک خمیازه است که فقط بخشی از جذابیت و سحر آنها را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: کسانی که تنبلی میکنند، بیشتر در معرض خطرند، زیرا در مقایسه با افرادی که در مسیر خود پیش میروند، آسیب بیشتری میبینند. دزدان از کاروانها به دنبال کسانی هستند که عقبماندهاند.
هوش مصنوعی: از کسانی که ضعیف هستند، زخم عمیقی به دل میزنند و دل سنگینی دارند. ای بیمار، نالههایت را پنهان کن و به پرستارانت تکیه کن.
هوش مصنوعی: سخنان و رفتارهای متنوع و زیبای او، باعث میشود که حتی بهترین سخنرانان هم نتوانند چیزی بگویند و ساکت بمانند.
هوش مصنوعی: هرکس که دل رنجوری داشته باشد، نمیتواند مانند گل و لاله زیبا و شاداب باشد؛ چرا که نمیتواند به زیبایی و صفای روزگار، یا کمکی به دیگران بپردازد.
هوش مصنوعی: از زیبایی خال روی لاله مانند، دلهای سرشار از شادی را بیشتر از گذشته زینت میبخشد.
هوش مصنوعی: عشق را نمیتوان به راحتی پنهان کرد و سکوت به معنای حفاظت از آن نیست. رازی که در دل داریم، مانند آتشی است که هرگز خاموش نمیشود و هیچ مانعی نمیتواند آن را متوقف کند.
هوش مصنوعی: دوربین به تصویری از روزها نگاه میکند و در عین حال، شخص به جای اینکه از لحظات خوش استفاده کند، تنها در یک هفته، شادی یک ساله را نادیده میگیرد و از دست میدهد.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر زیبایی از زندگی و روزی رسیدن اشاره شده است. گویی در پس پرده، نعمتها و روزیهائی برای تشنگان وجود دارد که به آنها دسترسی ندارند. گرما و عطش در اینجا نمادی از نیاز و longing (میل) است، در حالی که گل به دلیل تب خیالیاش، نشاندهنده زیبایی و فراوانی زندگی است. در کل، این متن به امید و آرزو برای دسترسی به نعمتها و رفع عطش زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: تفکر صحیح و عمیق، انسانها را به دقت و گوشفرهمی وامیدارد. این نوع از توجه و دقت به زیبایی و لذتهای شیرین و عطر دلانگیز زندگی میانجامد و شکری را به همراه دارد که به گلی خوشبو شبیه است، و در واقع این شکری که میآید، نشانهای از شادی و لذتهای خالص است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر نهان سازم غم عشقت چه سازم ناله را
تب اگر پوشیده ماند چون کنم تب خاله را
دست افشاندی ز گلشن ریختی اوراق گل
روی گرداندی ز صحرا داغ کردی لاله را
یک گل از زخم خدنگت تازه بر من نشکفد
[...]
از سپند ما که مییابد سراغ ناله را ؟
گرد پیشاهنگ کرد این کاروان دنباله را
داغ حسرت سرمهگرداند به دلها ناله را
برلب آواز شکسن نیست جام لاله را
ما سیه بختان حباب گریهٔ نومیدیایم
[...]
صرف کار ناله کردم عمر چندین ساله را
یار یار دیگران شد خاک بر سر ناله را
سبحه از دستم ستد طفلی که از مشکین صلیب
بر میان زنار بندد زاهد صد ساله را
جان شیرین عرضه کردم بر دهانش لب گزید
[...]
زیر سرو و پای گل بنگر صفای لاله را
زن دوجام می که تا گیرد غم صد ساله را
نوعروس باغ را با این سه بخشیده است زیب
آفرین ها کرد باید صنعت دلاله را
با وجود اینکه خود رویش چو روی دلبر است
[...]
شانه زد بر روی خود چون طرهٔ دلاله را
یاسمن بر ماه من داغی به دل زد لاله را
پر عرق شد لعل او از چشم، چون رو برافروخت
پس چرا گویند مهر از گل بگیرد ژاله را؟
روزها دل در پی زلف تو آه و ناله کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.