آن را که بود تیغ زبان بی لب نان نیست
روزی ز دل خود بود آن را که دهان نیست
محتاج به دریا نبود گوهر سیراب
در ملک قناعت دل و چشم نگران نیست
بر درد کشان ظلمت ایام بود صاف
بر خاطر ما ابر شب جمعه گران نیست
این پخته نمایان همه خامند سراسر
یک داغ جگرسوز درین لاله ستان نیست
دل را تهی از شکوه به گفتار توان کرد
بسیار بود حرف کسی را که زبان نیست
از قرب کجان، راست برآرد به ستم دست
از تیرچه اندیشه، چو در بحر کمان نیست؟
امید خراج از عدم آباد، فضولی است
ما را طمع بوسه ازان غنچه دهان نیست
نگذاشت نفس رات کنم عمر سبکسیر
آرام درین قافله چون ریگ روان نیست
کوتاه نظر عاقبت اندیش نباشد
تیری که هوایی است مقید به نشان نیست
یکرنگ بود سال و مه کوی خرابات
اینجا شب آدینه و روز رمضان نیست
کفاره تقصیر بود خواب پریشان
ما را گله ای صائب از اوضاع جهان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و فلسفی است. شاعر به مسائلی چون محدودیت زبان و عدم توانایی در ابراز احساسات میپردازد. او به قناعت و آرامش درون اشاره دارد و بیان میکند که انسان باید از داراییهای معنوی خود بهرهمند باشد. در عین حال، او به درد و رنج ناشی از زندگی اشاره میکند و به این نکته میپردازد که در دنیای پر از ناامیدی، اکثر افرادی که به ظاهر پخته به نظر میرسند، در حقیقت خاماند. شاعر بر این باور است که گفتار بدون احساس و معنا فایدهای ندارد و زندگی باید با عمق و فهم همراه باشد. او همچنین تأکید میکند که در هر شرایطی نباید نگراش را بر چیزهای سطحی معطوف کرد و باید به معنا و اهمیت امور توجه داشت. در نهایت، شاعری به تأمل در جهان و رفتارهای دیگران پرداخته و از عدم فهم و بیاطلاعی از حقایق انسانی به شدت انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: کسی که زبانش تند است و بیتوجه به دیگران حرف میزند، از جانب دلش روزی نمیرسد و در واقع، آنچه نیاز دارد در وجودش نیست.
هوش مصنوعی: اگر شخصی دارای دل و چشمی قانع باشد، دیگر نیازی به دریا ندارد تا از آن سیراب شود، زیرا او از داشتههای خود راضی است و نگرانی در دل او جا ندارد.
هوش مصنوعی: دردهای کسانی که از سختیها رنج میبرند، در برابر روشنایی روز، برای ما مانند ابر سنگین شب جمعه نیست و نمیتواند تاثیری بر ذهن ما داشته باشد.
هوش مصنوعی: همه کسانی که به نظر میرسند خودشان را به کمال رساندهاند، در واقع در اعماق وجودشان خام و ناپختهاند. اینجا، در این دشت پر از گلهای لاله، فقط یک درد عمیق و سوزان وجود دارد.
هوش مصنوعی: میتوان با سخن بسیار، دل را از ناراحتی و شکایت خالی کرد؛ اما این کار از کسی که زبان ندارد، غیرممکن است.
هوش مصنوعی: از کجا به سوی حقیقت حرکت کنیم، وقتی که با اندیشه های نا درست مانند تیرچه ای در کمان حرکت می کنیم و در دریای واقعیات غرق شده ایم؟
هوش مصنوعی: امید اینکه از عدم، چیزی به وجود آید و حاصل بادا، نادرست است. خواستن بوسه از آن غنچه که هنوز باز نشده، نیز بیفایده و ناپسند است.
هوش مصنوعی: نفس کشیدن من باعث نمیشود که زندگیام به آرامش بگذرد، همانطور که ریگهای روان در این قافله نمیتوانند سکون داشته باشند.
هوش مصنوعی: کسی که فقط به ظاهر امور نگاه میکند و در فکر آینده نیست، مثل تیری است که در آسمان پرواز میکند و به هدف مشخصی نمیرسد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به حال و هوای سال و ماه در محلهای دارد که در آنجا رنگ و بوی خاصی حاکم است. در این مکان، هیچ فرقی میان شبهای جمعه و روزهای ماه مبارک رمضان وجود ندارد، نشاندهندهی یکنواختی و سادگی زندگی در آنجا است.
هوش مصنوعی: عذاب وجدان و مشکلاتی که در خواب های آشفته ما وجود دارد، نتیجه اشتباهات و خطاهای ماست. همچنین، نمیتوانیم از وضعیتهای نابسامان و مشکلات دنیای اطراف شکایت کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در هجر توام کار به جز آه و فغان نیست
در پیش توام دان که زبانم به دهان نیست
بی دوست اگر خلق به جان می زید و سر
هم جان و سر دوست که ما را سر آن نیست
سهل است اگر هر دو جهان باز گذارند
[...]
از دولت دیدار تو دل را غم جان نیست
جان را ز غم عشق تو پروای جهان نیست
در کوی تو گمشد پی عشاق بیک بار
آن جا که تویی از دو جهان نام و نشان نیست
زهاد، مگویید که: ما از همه بهتر
[...]
آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست
در سلسله ی حسن تواش نام و نشان نیست
بی لطفی ات از ترک ستم گشت یقینم
این تلخی جان دادنم از زهر کمان نیست
در روز جزا دست شهیدان محبت
[...]
رفتن ز درت کار من دل نگران نیست
گر کشته شوم خونم از آن کوی روان نیست
با تیر بلا چون هدفم روی گشاده
گر کوه شود درد غم عشق گران نیست
حال من بی برگ نوا را چه شناسد
[...]
لب بسته ما بیخبر از راز جهان نیست
بسیار بود حرف کسی را که زبان نیست
از شرم در بسته روزی نگشاید
روزی ز دل خود بود آن را که دهان نیست
جانها همه از شوق عدم جامه درانند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.