ما را زبان شکوه ز جور زمانه نیست
یاقوت وار آتش ما را زبانه نیست
با قد خم کسی که شود غافل از خدا
در خانه کمان، نظرش بر شانه نیست
افغان که ناله من برگشته بخت را
در گوش خوابناک تو ره چون فسانه نیست
حسن تو منتهی شده و صبر من تمام
تنگ است وقت ما و تو، جای بهانه نیست
گر جرم من ز ریگ روان است بیشتر
شکر خدا که رحمت حق را کرانه نیست
چون چشم وا کنم، که به وحشی غزال من
مد نگاه گرم، کم از تازیانه نیست
شرب مدام، زندگی جاودان بود
آب حیات، غیر شراب شبانه نیست
از موج، تازیانه گلگون می بس است
حاجت به ساز کردن چنگ و چغانه نیست
افسردگی زم و زمان را گرفته است
فرقی میان پیر و جوان زمانه نیست
قانع به خاکساریم از اوج اعتبار
صائب به صدر، چشم من از آستانه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر در برابر سختیها و مشکلات زمانه است. شاعر از بیرحمی و ناعدالتی روزگار شکایت دارد و از دوری محبوبش ابراز ناامیدی میکند. او به زیبایی محبوب اشاره میکند و از صبر خود در برابر مشکلات میگوید. شاعر با استفاده از استعارههای مختلف، نشان میدهد که عشق و زندگی همچنان ارزشمند هستند و مرگ و ناامیدی را نمیتواند بر آنها غلبه کند. در نهایت، او به رضایت از وضعیت خود و پذیرش محدودیتها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم از سختیهای زمان شکایت کنیم، چون مانند یاقوتی که در آتش است، ما نیز نیازی به بیان آتش درون خود نداریم.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به دلیل دلبستگی به زیباییهای ظاهری و جذابیتها غافل از یاد خدا میشود، باید بداند که ممکن است در زندگیاش دچار مشکل و آسیب شود. این انسان، در مواجهه با این جذابیتها، دیدش به حقایق مهم از جمله یاد خداوند، نادیده گرفته میشود.
هوش مصنوعی: نالههای من به عنوان یک افغان به تو رسیده، ولی بخت من تغییر کرده و در دنیای خیال تو هیچ تأثیری ندارد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو به اوج خود رسیده و صبر من به سر آمده است. در این لحظه که ما در کنار یکدیگر هستیم، جایی برای عذر و بهانه وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر گناه من به اندازهی ریگهای روان باشد، اما باز هم شکر خدا را فراموش نکنید، زیرا رحمت حق حد و مرزی ندارد.
هوش مصنوعی: هرگاه چشمانم را باز میکنم و به غزال وحشیام مینگرم، حس میکنم که نگاه گرمم به او هیچ تفاوتی با ضربه تازیانه ندارد.
هوش مصنوعی: زندگی واقعی و پایدار در نوشیدن مداوم و بیپایان یافت میشود و جز شراب شبانه، چیز دیگری همچون آب حیات وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از خروش و تلاطم دریای عشق، میتوان لذت برد و نیازی به نواختن ساز و موسیقی نیست.
هوش مصنوعی: در این زمان، حال و هوای زندگی به شدت غمگین و بیروح شده و دیگر فرقی بین افراد در سنین مختلف وجود ندارد؛ همه تحت تأثیر این افسردگی قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: من از مقام و اعتبار بالای خود راضیام و به زمین و خاک خود قانع هستم، زیرا چشم من به درگاه کسی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شاه ، جز دل تو خرد را خزانه نیست
جز درگه تو تیر امل را نشانه نیست
هست این ستانه مأمن احرار و کی بود
ایمن کسی که در کنف این ستانه نیست ؟
از تو مرا جفای زمانه جدا فگند
[...]
مرد یگانه را سر عشق میانه نیست
عشق میانه در خور مرد یگانه نیست
یا عشق یا ملامت یا راه عافیت
جز جان مرد تیر بلا را نشانه نیست
گر عاشقی سپر را بر روی آب دار
[...]
ناوک زنی چو غمزه او در زمانه نیست
چون جان من خدنگ بلا را نشانه نیست
دیوانه گشت خلق و به صحرا افتاد، ازانک
در شهر بی حکایت تو هیچ خانه نیست
جز با خط تو عشق نبازند عاشقان
[...]
ای لعبتی که مثل تو کس در زمانه نیست
خوشتر ز صورت تو درین کارخانه نیست
از زخم تیرتست مرا استخوان سفید
مت کشته توایم و ازین به نشانه نیست
شیرین حکایتی است که هر چند کوهکن
[...]
یک آفریده از ته دل شادمانه نیست
فرقی میان پیر و جوان زمانه نیست
خاری که در دلم نخلد چون زبان مار
در آشیانه من بی آب و دانه نیست
خمیازه نشاط بود خنده اش چو صبح
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.