دیوانه را ز حلقه طفلان ملال نیست
هر جا جمال هست غمی از جلال نیست
شبنم به آفتاب ز روشندلی رسید
پرواز آسمان تجرد به بال نیست
خورشید بدر کرد مه ناتمام را
از ناقصان کناره گرفتن کمال نیست
آفاق را گرفت به یک جلوه آفتاب
هر دولتی که تیز بود بی زوال نیست
در ملک نیستی نتوان احتیاج یافت
هر جا که فقر هست زبان سؤال نیست
هر جا که آب هست تیمم نمی کنند
حاجت به عذر با عرق انفعال نیست
در خاک پاک، آب گل و لاله می شود
از ما دریغ داشتن می حلال نیست
دور از تو با خیال به دل آشنای تو
داریم عالمی که ترا در خیال نیست
دلگیر نیست آن لب میگون ز خط سبز
آب حیات را ز سیاهی ملال نیست
آمد شد نگاه بود ترجمان ما
در بزم آرمیده ما قیل و قال نیست
زان چشم ما به یک نگه دور قانعیم
هر چند نافه را خبری از غزال نیست
روز جزا ز مفلسی خویش غافل است
از فکر مال، خواجه به فکر مآل نیست
خاکی نهاد باش که نور چراغ مهر
هر چند پایمال شود پایمال نیست
صائب نمی رسد به ادب هیچ گوهری
با گوشوار خاصیت گوشمال نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به توصیف حالتهای روحی و نگرشهای متفاوت انسان نسبت به زندگی و موجودات زنده میپردازد. شاعر با استفاده از تمثیلها و تصاویری زیبا، به بررسی مفاهیمی چون عشق، جمال، کمال، فقر و غم میپردازد.
او بیان میکند که در وجود عاشق و دیوانه، غم و ملالی نیست و هر جا زیبایی وجود دارد، جلال و شکوه موریانه زوال نمیپذیرد. همچنین اشاره میشود که در زندگی، نیاز مالی و فقر وجود ندارند چرا که هر جا آب و زندگی هست، نیازی به عذر و توجیه نیست.
شاعر تشبیه میکند که وجود واقعی و زندگی پاک مانند آب و گل است که از آن، چیزهای زیبایی چون لاله و عشق به وجود میآید. در نهایت، به اهمیت توجه به زندگی معنوی و دوری از ماده و فقر مالی اشاره میکند و میگوید هرچند انسان ممکن است در این دنیا پایمال شود، اما ارزش و نور او از بین نمیرود و هنر و ادب واقعی فراتر از هر جنسی است.
هوش مصنوعی: دیوانه از بازی بچهها ناراحت نیست و هر جا زیبایی وجود دارد، غمی از بزرگی احساس نمیکند.
هوش مصنوعی: شبنم با روشنایی آفتاب به اوج خود رسید، اما پرواز در آسمان تنهایی به بال و پر نیاز ندارد.
هوش مصنوعی: خورشید باعث روشنی و درخشش ماه ناتمام میشود و این نشان میدهد که نمیتوان از ناقصها فاصله گرفت و به کمال رسید.
هوش مصنوعی: آفتاب با یک ظهوری که دارد، تمام افقها را در بر میگیرد و هر حکومتی که قوی و تیزبین باشد، همواره پایدار نخواهد بود.
هوش مصنوعی: در جهان وجود، اگر نیستی را بیابید، هیچ نیازی احساس نمیشود؛ زیرا در جایی که فقر و کمبود وجود دارد، زبان برای پرسش و درخواست کمالی در کار نیست.
هوش مصنوعی: در هر جایی که آب وجود دارد، نیازی به تیمم نیست و نمیتوان بهانهای برای عدم استفاده از آب آورد، چون نباید از حالت انفعال و بیتحرکی بهانهجویی کرد.
هوش مصنوعی: در کنار گل و لاله در خاک پاک، نمیتوانیم از نوشیدن می (شراب) صرفنظر کنیم. این کار نادرست است و نمیتوانیم از چیزهای خوب و باارزش دریغ کنیم.
هوش مصنوعی: دور از تو، با فکر و خیال به یاد تو هستیم و در دلمان دنیایی را ساختهایم که در آن تو حضور نداری.
هوش مصنوعی: دل آن لبهای زیبا از سرخی و سبزی زندگی دلگیر نیست، چون آب حیات میتواند سیاهی و نگرانی را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: در جمع آرامشمند ما، نگاه و توجه ما به یکدیگر بیانگر احساسات و ارتباطاتمان است و جنجال و هیاهو جایی ندارد.
هوش مصنوعی: از نگاه آن چشم، ما به یک نگاه راضی هستیم، هر چند که خبر از غزال در میان نافه نیست.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، انسانهای فقیر از وضعیت خود غافل هستند و به فکر مشکلات مالی نمیباشند، در حالی که انسانهای ثروتمند نیز به سرنوشت و آیندهی خود توجهی ندارند.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است چراغ محبت هر بار زیر پا برود و نادیده گرفته شود، اما هیچگاه حقیقیت و ارزش آن از بین نمیرود.
هوش مصنوعی: هیچ گوهری به جایگاه و ادب واقعی نمیرسد، مگر اینکه درک و فهم خاصی داشته باشد؛ این امر مانند این است که گوشوارهای فقط به زیبایی خودش نمیتواند ارزش داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هم خانهایم، روی گرفتن حلال نیست
ناگفته پرسشی، که سخن را مجال نیست
گفتی: بسنده کن به خیالی ز وصل ما
ما را بغیر ازین سخنی در خیال نیست
گر ماه صورت تو ببیند، به صدق دل
[...]
گفتم بدل که غم مخور اندر جهان بسی
هر چند نظم حال تو بی اختلال نیست
از فیض لطف او مکن امید منقطع
گر دولتی قرین تو گردد محال نیست
کز کارگاه غیب بسی میشود پدید
[...]
حاصل ز زندگانی ما جز وبال نیست
وز روزگار بهره به جز از ملال نیست
نقش سه شش طلب مکن از کعبتین دهر
کین نقش پنج روزه برون از خیال نیست
چون منصب بزرگی و چون جاه و ملک و مال
[...]
گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست
غیر از خیال روی توام در خیال نیست
آیم به سر دوان به سر کوی تو چو گوی
ای نور دیدگان ز منت گر ملال نیست
تا کی خوری تو خون دل عاشقان مخور
[...]
هرچند خون عاشق بیدل حلال نیست
در خون من گرفت به آن خردسال نیست
حسنش امان یک نگهم بیشتر نداد
در حسن آدمی کش او اعتدال نیست
دی وقت راندن من از آن بزم بود مست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.