بازآ که بی تو مجلس ما را حضور نیست
در جبهه صراحی و پیمانه نور نیست
از زنده رود زنده دلی آب خورده ایم
در موج خیز غم دل ما بی سرور نیست
گرگان روزگار ز یکدیگرش درند
آن را که پوستین گریبان سمور نیست
پیراهنی کجاست، که بر اهل روزگار
روشن شود که دیده یعقوب کور نیست
از پرتو جمال تو خواهد گداختن
آخر خمیر آینه از سنگ طور نیست
هر جا نفیر خواب کند بخت ما بلند
آنجا مجال دم زدن نفخ صور نیست
سر گرم عشق را به کلاه نمد چه کار؟
خورشید اگر برهنه نگردد قصور نیست
از برق حادثات به باد فنا رود
هر خرمنی که گوشه چشمش به مور نیست
تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
دست سبو سلامت و پای خم شراب!
ما را چه شد که دست به زانوی حور نیست
کوته نظر تلاش کند قرب دوست را
نزدیک را خبر ز نگه های دور نیست
صائب چه آتشی است، که در بزم روزگار
بی شعله طبیعت او هیچ نور نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساساتی عمیق و فقدان در غیاب محبوب میپردازد. شاعر از خالی بودن مجلس و نبودن نور و شادی در زندگی بدون محبوب سخن میگوید. او به یاد میآورد که چطور دلش از آب زنده رود سرشار است، اما در موج غم خبری از خوشحالی نیست. شاعر به سختیهای زمانه و ناتوانی انسانها در درک یکدیگر اشاره میکند و از نداشتن پیراهنی که حقیقت را روشن کند گلایه میکند. او بر این باور است که زیبایی و عشق میتوانند دلها را گرم کنند، اما دنیا از فریب و ظواهر پر شده و حقیقتی در آن نیست. در نهایت، شاعر به ناامیدی و بینتیجه بودن تلاشهای انسان در جستوجوی دوست و عشق اشاره میکند، و میگوید که بدون شعله عشق، زندگی فاقد نور و روشنی است.
هوش مصنوعی: برگرد که بدون تو در مجلس ما حالت و روحی نیست؛ در این میخانه و در کنار نور، چیزی نیست.
هوش مصنوعی: ما از زنده رود که پرآب و سرزندگی است، زندگی و امید گرفتهایم، اما در میان امواج غم و اندوه، شادی و خوشحالی همانطور که باید وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در دنیای امروز، انسانها به همدیگر رحم نمیکنند و مانند گرگهایی هستند که به یکدیگر آسیب میزنند. کسی که قدر خود را نداشته باشد و ارزشش را نشناسد، زندگیش برای دیگران مهم نیست و مانند پوستین سموری که ارزش خاصی ندارد، مورد توجه قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: کجا میتوان پیراهنی پیدا کرد که نشان دهد یعقوب هنوز بینا است و کور نشده است، تا مردم زمانه به روشنی بدانند که او توانایی دیدن را دارد؟
هوش مصنوعی: در سایه زیبایی تو، آینه که از خاک سرشته شده، در نهایت ذوب خواهد شد؛ این موضوع مانند سنگ کوه طور نیست.
هوش مصنوعی: هر جا که خواب و آرامش حاکم باشد و بخت ما در آنجا سرشار و بلند باشد، آنجا جایی برای سخن گفتن و دم زدن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عاشق دلی که در عشق غرق شده، نیازی به محافظت ندارد. اگر خورشید در روز برهنه باشد، تقصیری ندارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به زیبایی ظاهری و لحظهای وابسته باشد، با وقوع حوادث ناگهانی از بین میرود. اگر کسی فقط به ظاهر و زیبایی توجه کند و به عمق معنای زندگی اهمیت ندهد، تمام داراییها و زحماتش به باد فنا میرود.
هوش مصنوعی: چرا مدام در فکر سست کردن موهایت هستی؟ دل ما را به زلفهای تو نمیدهیم؛ این کار از توان ما خارج است!
هوش مصنوعی: دست سبو و پای خم شراب در سلامت است، اما ما چه شدهایم که حتی به زانوی حور نمیتوانیم دست بزنیم؟
هوش مصنوعی: کسی که افق دیدش محدود است، نمیتواند به خوبی به دوستی نزدیک شود؛ چرا که از توجه و نگاههای دورتر بیخبر است.
هوش مصنوعی: در زندگی و در حال حاضر، چه انرژی و شور و شوقی وجود دارد که اگر از زیباییهای طبیعی و جلوههای زندگی دور شویم، هیچگونه روشنی و روشنیای حس نخواهیم کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بازآ که در فراق تو جانم صبور نیست
بازآ که بی حضور تو دل را حضور نیست
چشمم کز آفتاب رخت نور می گرفت
پر شد چنان ز خون که در او جای نور نیست
بیمار درد عشق تو نزدیک حالتی ست
[...]
جانا دلم ز روی تو یک دم صبور نیست
بی روی جان فزای تو ما را حضور نیست
ای سرو برمگیر ز ما سایه ی قدت
زیرا که آفتاب تو از سایه دور نیست
ای شمع جمع ما که جهان از تو روشن است
[...]
بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست
بی روی او بکعبه و بت خانه نور نیست
هرچند قدس ذات ز اشیا منزهست
در هیچ ذره نیست که حق را ظهور نیست
واعظ ز من برآ و مگو قصه منبری
[...]
تا غایبی تو مجلس ما را حضور نیست
دور از تو بی حضوری عشاق دور نیست
رفتی و رفت تاب و توان از تن ضعیف
ما طاقت فراق نداریم زور نیست
شبهای غم چو شمع دم صبح بی رخت
[...]
هر کس از خیال نگاه تو دور نیست
گر حور آیدش به نظر بی قصور نیست
داد دل از نهفتن رازی توان گرفت
در کار عشق ناله و آهی ضرور نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.