گنجور

 
صائب تبریزی

ترک خودی مراد ز قطع مراحل است

این بار هر کجا فتد از دوش منزل است

آب ستاده رشته برون آورد ز پا

بگسل ز همرهی که گرانجان و کاهل است

یکرنگ دل چو شد تن خاکی گهر شود

دل متحد به جسم چو شد مهره گل است

دست از خودی بشوی که در دفتر وجود

فردی که در حساب بود فرد باطل است

شهرت بود ز ریزش اگر مطلب کریم

در چشم بی نیازی ما کم ز سایل است

در زیر سقف چرخ نفس راست ساختن

آسوده زیستن ته دیوار مایل است

گیراترست خلق خویش از خون بیگناه

دامن کشیدن از گل بی خار مشکل است

چون زخم، سینه چاک برون می دود ز پوست

خونم ز بس که تشنه شمشیر قاتل است

گفتار جاهلان ز شنیدن بود فزون

خرجش ز دخل بیش بود هر که غافل است

با قامت خمیده جوانانه زیستن

در زیر تیغ بال فشانی ز بسمل است

تسلیم شو که عقده دل را گشادگی

بی برگریز ناخن تدبیر مشکل است

صبح از ستاره ساخت تهی دامن فلک

کم نیست دانه بهر زمینی که قابل است

از خوشه راز دانه مستور فاش شد

گل می کند ز تیغ زبان هر چه در دل است

از خاک دلنشین نتوان برگرفت دل

بیرون شدن ز کوی خرابات مشکل است

صائب هزار بار به از عقل ناقص است

در چشم امتیاز جنونی که کامل است

 
 
 
مسعود سعد سلمان

بر گل مل آر خیز که وقت گل و مل است

گل عاشق مل است که مل قصه گل است

اکنون چرای آهو در دشت سنبل است

بر شاخ ها ز بلبل پیوسته غلغل است

امیر معزی

ای سروری‌ که قول تو چون وحی منزل است

کارت چون معجزات رسولان مُرسَل است

عالی دو آیت است علا و بها بهم

در شان دین و دولت تو هر دو منزل است

هر روز بر دوام دهد آفتاب نور

[...]

سراج قمری

در پیش من ز بهر طرب کوزهٔ مل است

و این هردو دست کردهٔ آهل در آمل است

گاهی حدیث من ز غزل‌های قمری است

گاهی سماع من ز نواهای بلبل است

گاهی ز بوی باده، در این دست عنبر است

[...]

اثیر اخسیکتی

لفظ الهی از ره اطلاق مشکل است

اینجا دگر نه معنی لاهوت حاصل است

همام تبریزی

مشتاب ساربان که مرا پای در گل است

در گردنم ز حلقه زلفش سلاسل است

تعجیل می‌کنی تو و پایم نمی‌رود

بیرون شدن ز منزل اصحاب مشکل است

شیرینی وصال چو بی‌تلخی فراق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه