زبان شکوه من چشم خونفشان من است
چو طفل بسته زبان گریه ترجمان من است
مرا به حرف کجا روز حشر بگذارد؟
ز شرم حسن تو بندی که بر زبان من است
به داستان سر زلف کوتهی مرساد!
که تا به کعبه مقصود نردبان من است
ز من بود سخن راست هر که می گوید
خدنگ راست رو از خانه کمان من است
حذر نمی کنم از تیغ زهرداده سرو
که طوق عشق چو قمری خط امان من است
به بال سایه پریدن ز کوته اندیشی است
وگرنه بال هما فرش آستان من است
هما ز سایه من غوطه می خورد در نیش
ز بس که نیش ملامت در استخوان من است
به اوج عرش سخن را رسانده ام صائب
بلند نام شود هر که در زمان من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف و احساسات عمیق شاعر درباره عشق و زیبایی میپردازد. شاعر با استفاده از استعارهها و تصاویر زیبا، ارتباط خود با معشوق را توصیف میکند و میگوید که زبانش نمیتواند بهخوبی احساساتش را بیان کند. او بر این باور است که زیبایی معشوقش آنقدر تاثیرگذار است که موجب خجالت او از به زبان آوردن احساساتش میشود. همچنین اشاره به نیش و ملامت نشاندهندهی سختیهای عشق است که شاعر با آن دست و پنجه نرم میکند. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید دارد که هر که در زمان اوست، نامش بلند مرتبه خواهد شد.
هوش مصنوعی: زبان من، ابزاری برای بیان درد و رنج من است، مانند بچهای که نمیتواند صحبت کند و فقط با گریه احساساتش را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: به کجا میتوانم در روز قیامت با سخن خود بروم؟ از شرم زیبایی تو، کلماتی که بر زبان من جاری میشود، مرا در بند کرده است.
هوش مصنوعی: به شکل غیرمستقیم میتوان گفت که این شاعر به زیبایی و جذابیت موهای کوتاه معشوق اشاره دارد و آن را نشانهای از رسیدن به هدف نهایی خود میداند. او همچنین به این نکته تاکید میکند که این زیبایی به نوعی راهی به سوی مقصود و هدف اوست.
هوش مصنوعی: هر کس که سخن صحیحی میگوید، بدانید که این کلام از من است، زیرا او نتیجهای است که از کمان من و تیر راست آن به دست آمده است.
هوش مصنوعی: من از خطر عاشقانه و زخمهایی که ممکن است از معشوق بخورم، نمیترسم؛ زیرا عشق برای من مانند نشانی امن و آرامشبخش است که نمیتوانم از آن دل بکنم.
هوش مصنوعی: پرواز به زیر سایه، ناشی از اندیشه محدود است، زیرا بالهای پرندهای بزرگ مانند هما، برای من مانند فرشی در آستانهام است.
هوش مصنوعی: هما به خاطر سایهام در فضا پرواز میکند و غرق در احساسات من است، زیرا چنان عذاب ملامت در وجودم وجود دارد که به مراتب عمیقتر از هر زخم دیگر است.
هوش مصنوعی: من توانستهام سخنانم را به بالاترین جایگاه برسانم و هر کسی که در زمان من زندگی میکند، نامش بهواسطه این کلمات شهرت خواهد یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گره گشای سخن خامه توان من است
خزانه دار روان خاطر روان من است
کشید زین من این دیزه هلال رکاب
از آنک شهپر روح القدس عنان من است
کنار و آستی کان چو بحر پر درشد
[...]
نتیجه ای که زافکار نیم جان من است
وبال چشم و دماغ و تن و توان من است
به روزنامه ی سودای من چنین منگر
مداد او همه از مغز استخوان من است
روانیِ سخن از سرعت تفکّر نیست
[...]
ز بس که گوش جهانی پر از فغان من است
به شهر بر سر هر کوی داستان من است
ز بیدلی، اگرم جان رود، عجب نبود
چو دل نمی دهدم آنکه دلستان من است
دعای عمر کنندم، ولی قبول مباد
[...]
ز دل زبانه آتش که در دهان من است
به شرح داغ دل آتشین زبان من است
به سان اره بنه تیغ خویش بر فرقم
به جرم آنکه به صد رخنه ز استخوان من است
کنی به داغ نشان سگان خود وین داغ
[...]
خیال مغبچگان تا درون جان من است
بکوی دیر مغان ناله و فغان من است
کمند زلف بتی این که ساختم زنار
درون دیر بهر بزم داستان من است
به بین بصافی ساغر درو به حمرت می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.