گنجور

 
اثیر اخسیکتی

گره‌گشایِ سخن، خامهٔ توانِ من است

خزانه‌دارِ روان، خاطرِ روانِ من است

کشید زینِ من، این دیزهٔ هلال‌رکاب

از آنک شهپرِ روح‌القدس، عِنانِ من است

کنار و آستیِ کان چو بحر، پُر دُر شد

که در ولایتِ معنی، گدایِ کانِ من است

من ارسلان‌شهِ مُلْکِ قناعتم زین روی

جهانِ قیصر و خان، صد یک جهانِ من است

غرورِ سیم نیالایدم چو ماهیِ شیم

که چشمه‌سارِ ازل، غُسْل‌کاهِ جانِ من است

کمانِ من نَکِشَد دست و بازویِ شروان

که تیرِ چرخِ یک‌اندازی از کمانِ من است

نه من قَرینِ وجودم سِفَه بُوَد گفتن

هنوز در عَدَم است آن‌که هم‌قِرانِ من است

زمان، زمانِ زمین‌گسترِ خردبخش است

محال باشد گفتنِ زمان، زمانِ من است

اگر زبانِ هنر می‌سُراید این معنی

به حکمِ عقل، سِجِل می‌کنم که آنِ من است

ز آخورِ فلکی، توسنی برون ناید

که طوقِ نَعْلَش، بی‌حلقهٔ دهانِ من است

سِزَد که مَنْبَرِ دعوی، هزار پایه کُنَم

که ترجمانِ رموزِ ازل، بیانِ من است

شکارِ نکته ز شاهینِ وحی بِرْبایم

چو آستانِ شهِ عُزْلَت، آشیانِ من است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حکیم نزاری

نتیجه ای که زافکار نیم جان من است

وبال چشم و دماغ و تن و توان من است

به روزنامه ی سودای من چنین منگر

مداد او همه از مغز استخوان من است

روانیِ سخن از سرعت تفکّر نیست

[...]

امیرخسرو دهلوی

ز بس که گوش جهانی پر از فغان من است

به شهر بر سر هر کوی داستان من است

ز بیدلی، اگرم جان رود، عجب نبود

چو دل نمی دهدم آنکه دلستان من است

دعای عمر کنندم، ولی قبول مباد

[...]

جامی

ز دل زبانه آتش که در دهان من است

به شرح داغ دل آتشین زبان من است

به سان اره بنه تیغ خویش بر فرقم

به جرم آنکه به صد رخنه ز استخوان من است

کنی به داغ نشان سگان خود وین داغ

[...]

امیرعلیشیر نوایی

خیال مغبچگان تا درون جان من است

بکوی دیر مغان ناله و فغان من است

کمند زلف بتی این که ساختم زنار

درون دیر بهر بزم داستان من است

به بین بصافی ساغر درو به حمرت می

[...]

اهلی شیرازی

ز دست ناله سگ او بقصد جان من است

یقین که ناله من دشمن نهان من است

معاشران همه رادست بر دهان من است

زبسکه گوش جهانی پر از فغان من است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه