گرهگشایِ سخن، خامهٔ توانِ من است
خزانهدارِ روان، خاطرِ روانِ من است
کشید زینِ من، این دیزهٔ هلالرکاب
از آنک شهپرِ روحالقدس، عِنانِ من است
کنار و آستیِ کان چو بحر، پُر دُر شد
که در ولایتِ معنی، گدایِ کانِ من است
من ارسلانشهِ مُلْکِ قناعتم زین روی
جهانِ قیصر و خان، صد یک جهانِ من است
غرورِ سیم نیالایدم چو ماهیِ شیم
که چشمهسارِ ازل، غُسْلکاهِ جانِ من است
کمانِ من نَکِشَد دست و بازویِ شروان
که تیرِ چرخِ یکاندازی از کمانِ من است
نه من قَرینِ وجودم سِفَه بُوَد گفتن
هنوز در عَدَم است آنکه همقِرانِ من است
زمان، زمانِ زمینگسترِ خردبخش است
محال باشد گفتنِ زمان، زمانِ من است
اگر زبانِ هنر میسُراید این معنی
به حکمِ عقل، سِجِل میکنم که آنِ من است
ز آخورِ فلکی، توسنی برون ناید
که طوقِ نَعْلَش، بیحلقهٔ دهانِ من است
سِزَد که مَنْبَرِ دعوی، هزار پایه کُنَم
که ترجمانِ رموزِ ازل، بیانِ من است
شکارِ نکته ز شاهینِ وحی بِرْبایم
چو آستانِ شهِ عُزْلَت، آشیانِ من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عمق و غنای فکری و روحی شاعر میپردازد. شاعر خود را گرهگشای مسائل میداند و با استفاده از تصاویری همچون خزانهدار روان و شهپر روح القدس، به ارتباط عمیق خود با معانی و حقیقتها اشاره میکند. او از مقام والای خود بهعنوان منبع اندیشه و هنر سخن میگوید و نقدی بر بیاعتباریهای دنیای مادی میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که او تنها وسیلهای برای انتقال معانی است و در این مسیر، به شکار نکات و رموز ازل میپردازد.
هوش مصنوعی: دستنوشتهام، ابزار بیان مشکلات و پیچیدگیهای زندگیام است و ذهن من، مانند خزانهای پر از اندیشهها و احساسات، شفاف و روشن است.
هوش مصنوعی: از این زینِ من که شبیه دیزی با نوار هلالی است، زیرا که شهپر روحالقدس کنترل من را در دست دارد.
هوش مصنوعی: کنار و لبه دریا مانند دریا پر از جواهر شد، زیرا در سرزمین معنوی، من تنها گدای آن جواهراتم.
هوش مصنوعی: من ارسلان شاه، پادشاه قدرت و رضایتم هستم. به همین خاطر، تمام دنیاهایی که در اختیار قیصر و خان است، برای من به اندازه صد برابر ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: من نخواستهام به بزرگی و غرور مانند یک ماهی از آب بگذرم، زیرا سرچشمهی ازلی، جایی است که روح من در آن شسته و تمیز میشود.
هوش مصنوعی: کمان من، دیگر نیازی به قدرت و توانایی شروان ندارد، زیرا تیرهایی که از کمان من نشأت میگیرند، خود به تنهایی میتوانند به هدف برسند.
هوش مصنوعی: من تنها نیستم و وجودم همواره با من است، اما هنوز برای گفتن حرفی از حقیقت وجودم نیاز به زمان دارم. آنچه با من همنوع است، هنوز در حالت عدم و ناپیدایی قرار دارد.
هوش مصنوعی: زمان، زمانی است که در آن عقل و خرد انسانها را وسعت میبخشد و نمیتوان ادعا کرد که این زمان تنها متعلق به من است.
هوش مصنوعی: اگر هنر به زیبایی سخن بگوید، من به عقل و منطق این را به ثبت میرسانم که این اثر از آنِ من است.
هوش مصنوعی: از آخور آسمانی، اسبی نمیتواند برای من بیاید که یال و دمش بدون دهندان من باشد.
هوش مصنوعی: باید به گونهای باشم که در منبرِ سخنرانی، هزاران پایه بگذارم، زیرا آنچه که میگویم، ترجمه و توضیح رازهای اولیه وجود است.
هوش مصنوعی: من از اندیشههای الهامبخش همچون پرندهای تیزپرواز، نکتهها و حقیقتها را جمعآوری میکنم، زیرا درگاه و مقرّ نزدیک به معشوق و حقیقت الهی، آشیانه و مکانی است برای من.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نتیجه ای که زافکار نیم جان من است
وبال چشم و دماغ و تن و توان من است
به روزنامه ی سودای من چنین منگر
مداد او همه از مغز استخوان من است
روانیِ سخن از سرعت تفکّر نیست
[...]
ز بس که گوش جهانی پر از فغان من است
به شهر بر سر هر کوی داستان من است
ز بیدلی، اگرم جان رود، عجب نبود
چو دل نمی دهدم آنکه دلستان من است
دعای عمر کنندم، ولی قبول مباد
[...]
ز دل زبانه آتش که در دهان من است
به شرح داغ دل آتشین زبان من است
به سان اره بنه تیغ خویش بر فرقم
به جرم آنکه به صد رخنه ز استخوان من است
کنی به داغ نشان سگان خود وین داغ
[...]
خیال مغبچگان تا درون جان من است
بکوی دیر مغان ناله و فغان من است
کمند زلف بتی این که ساختم زنار
درون دیر بهر بزم داستان من است
به بین بصافی ساغر درو به حمرت می
[...]
ز دست ناله سگ او بقصد جان من است
یقین که ناله من دشمن نهان من است
معاشران همه رادست بر دهان من است
زبسکه گوش جهانی پر از فغان من است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.