به هر که می نگرم زیر چرخ دلگیرست
که میهمان لئیم از حیات خود سیرست
گهر ز گرد یتیمی تمام می گردد
مس و جود مرا درد باده اکسیرست
پیاله چشم و چراغ است شیر گیران را
به چشم بیجگران گرچه دیده شیرست
کنار کشت مده موسم بهار از دست
که موج سبزه به پای نشاط زنجیرست
مباش سرکش و مغرور و بی ادب که هدف
همیشه از رگ گردن نشانه تیرست
ز پیچ و تاب ندارد گزیر روشندل
ز موج خویشتن آب روان به زنجیرست
چه سود جوهر ذاتی چو کارفرما نیست؟
که بی کش، دم شمشیر پشت شمشیرست
ز خضر وحشت سیلاب می کنم صائب
خرابی دل مغرور من ز تعمیرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون ناامیدی و گذر زندگی میپردازد. شاعر به بیثباتی و تلخی حیات اشاره میکند و میگوید که همه در زیر چرخ حیات دچار مشقت و درد هستند. او به یتیمی و تنهایی اشاره میکند و به این حقیقت مینگرد که زیبایی و شادی همواره در حال زوالند. همچنین، شاعر تأکید میکند که باید از غرور و سرکشی پرهیز کرد، زیرا هدفها همیشه نزدیکتر از آن چیزی هستند که به نظر میآیند. در پایان، او به تخریب احساساتش اشاره کرده و از نیاز به تعمیر روح و دل خود سخن میگوید.
هوش مصنوعی: هر کسی را که میبینم، تحت تأثیر مشکلات و سختیهای زندگی به نظر میرسد و به نظر میرسد که انسانهای بیرحم از زندگیشان خسته شدهاند.
هوش مصنوعی: ذرات نقرهای رنگ یتیمی به سرعت کامل میشوند و ثروت و بخشش من، مانند نوشیدنی شفابخش، دردهایم را تسکین میدهد.
هوش مصنوعی: چشم مانند پیالهای است که نور را جذب میکند و برای شیرگیران روشنایی به ارمغان میآورد، حتی اگر چشمان بیخبران مانند چشمان شیر باشد.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، زمانی که درختان و گیاهان رشد میکنند، نباید اجازه دهیم که فرصتهای خوب و شادابی از دست بروند. زیبایی و طراوت طبیعت باید با شادی و نشاط ما همراه باشد و به گونهای ما را به حرکت وادار کند.
هوش مصنوعی: آدمی مصمم و مغرور نباش، چرا که همیشه خطر در نزدیکیات وجود دارد و ممکن است به راحتی آسیب ببینی.
هوش مصنوعی: روشندلی که به عواطف و احساسات خود آگاه است، چارهای جز پذیرش شرایط ندارد. او همچون آب روانی است که به زنجیر بسته شده و نمیتواند از مسیر خود منحرف شود.
هوش مصنوعی: اگر کارفرما وجود نداشته باشد، چه فایدهای دارد که ذات یک چیز باارزش باشد؟ زیرا بیتوجهی و بیعملی، تنها به آسیبها و خطرات منجر میشود.
هوش مصنوعی: من از خضر که نماد زندگی و کمال است، به دلیل ترس از سیلاب و بیثباتی، احساس وحشت میکنم. دل مغرورم را که به خاطر ترمیم ظاهری خود فریب خورده است، در واقع خراب و ویران میبینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کتابه ای ز مسیحا بر این کهن دیرست
که نا امید نباشی که عاقبت خیرست
همیشه کارم در کار خیر تأخیرست
که توبه مانده درست و بهار کشمیرست
درین چمن نرود عهد خوشدلی بشتاب
ز موج سبزه بپای نشاط زنجیرست
نقیض گیری افلاک را چه می دانی
[...]
به دل چو کوه، گران گر چه این کهن دیرست
غنیمت است که سیلاب ما سبکسیرست
دلی که بال و پر همتش نریخته است
اگر چه در ته خاک است، آسمان سیرست
مرا به میکده عزم شکست توبه رساند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.