گنجور

 
صائب تبریزی

هیچ کس غیر تو در پرده بینایی نیست

حسن مستور ترا جز تو تماشایی نیست

مشرق و مغربش از رخنه دل باشد و بس

همچو مه پرتو رخسار تو هر جایی نیست

بیقراران تو منزل نشناسند که چیست

ریگ را ماندگی از بادیه پیمایی نیست

بر سر دولت تنهایی خود می لرزد

اضطراب دل خورشید ز تنهایی نیست

طوطی من سبق از سینه خود می گیرد

پشت آیینه مرا مانع گویایی نیست

ناخدا لنگر بیتابی خلق است، ارنه

کشتیی نیست درین بحر که دریایی نیست

دل بود مانع بینایی عارف صائب

چشم پوشیدن ما مانع بینایی نیست

 
 
 
حکیم نزاری

آه و واویلا کم برگ شکیبایی نیست

هیچ مشکل بتر از محنت تنهایی نیست

پشتم از بار فراق تو دو تا شد چه عجب

که ز بی قوّتی ام قوت یکتایی نیست

من و سودای تو من بعد که جاهل باشد

[...]

ابن یمین

در جهان هیچ به از عزلت و تنهائی نیست

وین سعادت ز در مردم هرجائی نیست

اینچنین دولت فرخنده کسی یابد و بس

که وی امروز در اندیشه فردائی نیست

گوشه خلوت و در وی سخن اهل هنر

[...]

خواجوی کرمانی

هیچ دل نیست که میلش بدلارائی نیست

ضایع آن دیده که بر طلعت زیبائی نیست

اگر از دوست تمنّای تو چیز دگرست

اهل دل را بجز از دوست تمنّائی نیست

ای تماشاگه جان عارض شهر آرایت

[...]

سیف فرغانی

چون ترا میل و مرا ازتو شکیبایی نیست

صبر خواهم که کنم لیک توانایی نیست

مر ترا نیست بمن میل و شکیبایی هست

بنده را هست بتو میل و شکیبایی نیست

چه بود سود از آن عمر که بی دوست رود

[...]

سلمان ساوجی

سرو را، پیش قدت، منصب بالایی نیست

ماه را، با رخ تو، دعوی زیبایی نیست

هر که بیند، گل روی تو و عاشق نشود

همچو نرگس، مگرش دیده بینایی نیست

امشب از چشم تو مستم، مدهم، می ساقی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه