بی لب ساغر می دیده خونپالا داشت
خم دلی پر گله از سرکشی مینا داشت
این زمان بر سر هر فاخته ای می لرزد
آن که چون سرو دو صد عاشق پا بر جا داشت
لب ساغر به مذاقم نمکین می آید
چشم شور که خم اندر خم این مینا داشت؟
بی جراحت کسی از مرحله عشق نرفت
تیغ الماس به کف سبزه این صحرا داشت
رنگ ناسور ز آیینه داغم نزدود
پنبه هر چند درین کار ید بیضا داشت
صائب آن عهد کجا رفت که از سوختگان
داغ او گوشه چشمی به من شیدا داشت؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی عاشقانه و دردناک میپردازد. شاعر از بینظمی و آشفتگی احوال عاشقان سخن میگوید و بر اشتیاق و دلتنگی خود تأکید میکند. او به زیبایی و جذابیت مینا و ساغر اشاره میکند و بیان میکند که عشق هیچکس بدون درد و جراحت نخواهد بود. شاعر همچنین از یادآوری داغی که در دل دارد و از سوختگان عشق، که ذکر آنان در خاطرش است، سخن میگوید. بدین ترتیب، شعر تصویری از عشق و اندوه را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دختری با لبهایی بدون رنگ و ساغر خالی، دلش مملو از غصه و بیتابی بود و از شراب طعم تلخی را تجربه کرده بود.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، بر روی هر پرنده فاختهای لرزشی است که نشاندهندهی عدم ثبات است، در حالی که کسی که همچون درخت سرو است، هنوز از عشق و ایستادگی پرچمدار است و استوار باقی مانده است.
هوش مصنوعی: لب ساغر برای من خوشمزه و دلپذیر است، اما آیا چشم بدی وجود دارد که این ظرف زیبا و پیچیده را تحت تأثیر قرار دهد؟
هوش مصنوعی: هیچکس بدون درد و رنج عشق را تجربه نکرده است؛ عشق مانند تیغی تیز و قوی است که در دستان سبز و مستعد طبیعت قرار دارد.
هوش مصنوعی: از آینه داغ من لکههای ناخوشایند پاک نمیشود، هرچند که من در این کار توانایی خاصی دارم.
هوش مصنوعی: کجا رفت آن زمان که عاشقان داغدیده، نگاهی به من شیدا میکردند و مرا در یاد داشتند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باد نوروز چو دنباله جان ما داشت
دل ما را اثری بوی کسی شیدا داشت
از کجا گشت پدید، این همه خوبان، یارب
آسمان، این چه بلا بود که بهر ما داشت؟
عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب
[...]
تیر او تا به سرا پردهٔ دل ماوا داشت
خیمهٔ صبر من دل شده را برپا داشت
تا به چنگ غمش افتاد گریبان دلم
عاقبت دست ز دامان من شیدا داشت
عقل دیوانه شدی گر بنمودی لیلی
[...]
گر نه آن ترک سیه چشم سر یغما داشت
مژه را بهر چه صف در صف جا بر جا داشت
تلخ کامی مرا دید و ترش روی نشست
آن که صد تنگ شکر در لب شکرخا داشت
جانم آمد به لب از حسرت شیرین دهنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.