هیچ دل نیست که میلش بدلارائی نیست
ضایع آن دیده که بر طلعت زیبائی نیست
اگر از دوست تمنّای تو چیز دگرست
اهل دل را بجز از دوست تمنّائی نیست
ای تماشاگه جان عارض شهر آرایت
بجز از روی تو در شهر تماشائی نیست
ظاهر آنست که بر صفحه ی منشور جمال
مثل ابروی دلارای تو طغرائی نیست
در هوای گل رخسار تو شب تا سحرم
بجز از بلبل شوریده هم آوائی نیست
هر سری لایق سودای تو نبود لیکن
از تو در هیچ سری نیست که سودائی نیست
جای آن هست که بنوازی و دستم گیری
که بجز سایه ی لطف تو مرا جائی نیست
نه که چون لعل شکربار تو نبود شکری
که بهنگام سخن چون تو شکر خائی نیست
خواجو از عشق تو تا منصب لالائی یافت
همچو الفاظ خوشش لؤلؤ لالائی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی اشاره دارد و بیانگر این است که هیچ دلی از عشق بینیاز نیست. شاعر تأکید میکند که زیبایی و محبت تنها در چهره محبوبی است که او به آن میاندیشد. او ابراز میکند که روح و جان انسان تنها در عشق به محبوب تجلی مییابد و هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین آن شود. همچنین، شاعر به تمنای عشق و زیبایی محبوب اشاره دارد و میگوید که هیچ عاشقی نیست که عاشق نباشد. او از محبوبش میخواهد که بر او رحمت کند و محبتش را نثار او کند. در کل، شعر بیانگر عمق احساسات عاشقانه و بینهایت ارادت به معشوق است.
هوش مصنوعی: هیچ قلبی وجود ندارد که به جمال دلربایی تمایل نداشته باشد و چشمهایی که بر صورت زیبایی نمینگرند، واقعاً نابود شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر از دوست چیزی غیر از محبت و عشق میخواهی، بدان که اهل دل تنها به دوستی توجه دارند و هیچ خواستهای جز محبت او ندارند.
هوش مصنوعی: ای مکان زیبای جان، چهرهای که در شهر خود دارم، جز چهره تو در این شهر چیز دیگری برای دیدن نیست.
هوش مصنوعی: ظاهر این است که در صفحهی منشور زیبایی، چیزی به اندازهی ابروی دلنواز تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در فضای زیبا و دلانگیز چهره تو، تا سپیده دم، جز آواز بلبل عاشق، هیچ صدای دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی لایق عشق تو نیست، اما هیچکس نیست که در دلش آرزوی تو را نداشته باشد.
هوش مصنوعی: بجای آنکه من تنها زیر سایه لطف تو باشم، بهتر است مرا در آغوش بگیری و محبت کنی، چون هیچ جا جز نزد تو ندارم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که تو همچون لعل و جواهر ارزشمندی هستی و هیچ شکر و شیرینی دیگری در زمان صحبت کردن به اندازه زیبایی و جذابیت تو وجود ندارد. در حقیقت، تو یکتایی و هیچ چیز دیگری نمیتواند به پای تو برسد.
هوش مصنوعی: خواجو به خاطر عشق تو به مقام و جایگاهی دست یافت که مانند واژههای زیبا و خوش، ارزشی گرانبها دارد و این مقام به اندازهٔ لؤلؤ و مروارید در آواز لالایی ارزشمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آه و واویلا کم برگ شکیبایی نیست
هیچ مشکل بتر از محنت تنهایی نیست
پشتم از بار فراق تو دو تا شد چه عجب
که ز بی قوّتی ام قوت یکتایی نیست
من و سودای تو من بعد که جاهل باشد
[...]
در جهان هیچ به از عزلت و تنهائی نیست
وین سعادت ز در مردم هرجائی نیست
اینچنین دولت فرخنده کسی یابد و بس
که وی امروز در اندیشه فردائی نیست
گوشه خلوت و در وی سخن اهل هنر
[...]
چون ترا میل و مرا ازتو شکیبایی نیست
صبر خواهم که کنم لیک توانایی نیست
مر ترا نیست بمن میل و شکیبایی هست
بنده را هست بتو میل و شکیبایی نیست
چه بود سود از آن عمر که بی دوست رود
[...]
سرو را، پیش قدت، منصب بالایی نیست
ماه را، با رخ تو، دعوی زیبایی نیست
هر که بیند، گل روی تو و عاشق نشود
همچو نرگس، مگرش دیده بینایی نیست
امشب از چشم تو مستم، مدهم، می ساقی
[...]
«یعلم اللّه» که مرا از تو شکیبایی نیست
طاقت روز فراق و شب تنهایی نیست
دین و دنیا چه بود وصل تو خواهم که مرا
هیچ کامی دگر از دینی و دنیایی نیست
ناگهت در گذر خلق بگیرم روزی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.