شادی هر که زیادست ز غم، کامل نیست
هر که را خرج ز دخل است فزون، عاقل نیست
دل گردون متأثر نشد از گریه ما
گنه تخم چه باشد چو زمین قابل نیست؟
عاشق آن است که سر بر قدم دار نهد
میوه تا در گرو شاخ بود کامل نیست
طالع حلقه زلف تو کبابم دارد
کز تماشای تو یک چشم زدن غافل نیست
رشته نسبت بی پا و سران همتاب است
گرهی نیست به زلفش که مرا در دل نیست
سیل ویرانه ام، آرام نمی دانم چیست
هیچ سنگی به ره من بتر از منزل نیست
جوش عشق است که در ظرف نگنجد، ورنه
ساغر بحر زیاد از دهن ساحل نیست
خطر قلزم هستی، گل خودکامیهاست
نیست یک موج که در بحر رضا ساحل نیست
گرد هستی اگر از پیش نظر برخیزد
رهروی نیست درین راه که در منزل نیست
چند صائب جگر خود خوری از فکر سخن؟
جز دل چاک، قلم را ز سخن حاصل نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در بیان احساسات و تفکرات عمیق عاشقانه و انسانی سروده شده است. شاعر اشاره میکند که شادی واقعی از غم خالی نیست و عقل نیز در جایی است که خرج و دخل برابر باشد. او به بیتاثیری آسمان از گریههایش اشاره میکند و بیان میکند که عشق به معنای واقعی وقتی حاصل میشود که کسی سر بر قدم معشوق نهد. همچنین، شاعر از درد و محبت خود در دل میگوید و اینکه عشق او آنقدر عمیق است که نمیتواند به راحتی بیان شود. در ادامه، او به خطرات زندگی و تلاطمهای آن اشاره میکند و تأکید میکند که در این مسیر، نیازی به غفلت نیست. در نهایت، شاعر با تأمل در سخن و دلنوشتههایش به جستجوی حقیقت و کمال میپردازد و میگوید که فقط دلنوشتهها میتوانند او را از افکارش رها کنند.
هوش مصنوعی: شادی افرادی که از غم دورند، به طور کامل و حقیقی نیست. همچنین، کسی که دخل و خرجش نامتناسب است و هزینههایش بیشتر از درآمدش است، نمیتواند عاقل باشد.
هوش مصنوعی: دل آسمان از اندوه ما تحت تأثیر قرار نگرفت، پس چه فرقی میکند که ما گناهکار باشیم اگر زمین توانایی پذیرش نداشته باشد؟
هوش مصنوعی: عاشق واقعی کسی است که برای معشوقش تمام وجودش را فدای او میکند، چرا که عشق کامل فقط زمانی به حقیقت میپیوندد که عشق و محبت به صورت کامل و خالص از طرف دو طرف در ارتباط باشد.
هوش مصنوعی: خورشید زلف تو مرا به شدت میسوزاند و بیوقفه از تماشای تو غافل نیستم.
هوش مصنوعی: رشتهٔ پیوند بین پا و سران به طور یکسان و هماهنگ است و هیچ گرهای در موهای او وجود ندارد که در دل من نیست.
هوش مصنوعی: من مانند سیلی هستم که ویرانی به بار میآورد و نمیدانم چه مسألهای در درون من وجود دارد. هیچ سنگی در مسیر من بدتر از این نیست که مانع از رسیدن به منزل شود.
هوش مصنوعی: عشق چنان شور و هیجانی دارد که نمیتوان آن را محدود کرد و در ظرفی جای داد. در حقیقت، دریای عشق بیپایان است و نمیتوان به راحتی آن را در سطل یا ظرفی گنجاند.
هوش مصنوعی: در مرز وجود خطراتی وجود دارد که خودخواهیها و خودکامگیها همانند یک دریا میباشند. این خطر تنها به یک موج در دریای رضایت محدود نمیشود و شرایطی را ایجاد میکند که ساحل آرامش را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: اگر وجود و هستی از دید فرار کند، در این مسیر هیچ مسافری وجود ندارد، چرا که در این سفر، مقصدی نیست.
هوش مصنوعی: چند بار باید به خاطر نگرانی از سخن، خودت را آزار دهی؟ جز اینکه دلتنگ و غمگین باشی، هیچ سودی از نوشتن نصیبت نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ورطهی پر خطر عشق ترا ساحل نیست
راه پر آفت سودای تو را منزل نیست
گر شوم کشته بدانید که در مذهب عشق
خونبهای من دلسوخته بر قاتل نیست
نشود فرقت صوری سبب منع وصال
[...]
درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست
در دل میزند و جز تو، کسی در دل نیست
این محال است که رویت به همه آیینه روی
ننمایید مگر آنجا محل قابل نیست
این چه راهی است که در هر قدمش چاهی است؟
[...]
کعبه و بتکده سنگ ره اهل دل نیست
رشته راه طلب را گره منزل نیست
گل فتاده است به چشم تو ز غفلت، ورنه
غنچه ای نیست درین باغ که صاحبدل نیست
نقد آسایش دل در گره سوختن است
[...]
روزگاری است که هیچم خبری از دل نیست
به کسی کار دل اینگونه چو من مشکل نیست
باشد از حال من آنغرقه به دریا آگه
که امیدی دگر اندر دلش از ساحل نیست
گفتم ای دوست کیم وصل میسر گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.