ورطهی پر خطر عشق ترا ساحل نیست
راه پر آفت سودای تو را منزل نیست
گر شوم کشته بدانید که در مذهب عشق
خونبهای من دلسوخته بر قاتل نیست
نشود فرقت صوری سبب منع وصال
زانکه در عالم معنی دو جهان حائل نیست
میل خوبان نه من بی سر و پا دارم و بس
کیست آنکو به رخ سرو قدان مایل نیست
هیچ سائل ز درت باز نگردد محروم
گرچه در کوی تو جز خون جگر سائل نیست
چه دهم شرح جمال تو که در معنی حسن
آیتی نیست که در شأن رخت نازل نیست
بنده از بندگیت خلعت شاهی یابد
که غلامی که قبولت نبود مقبل نیست
هیچ کامی ز دهان تو نکردم حاصل
چه کنم کز تو مرا یک سر مو حاصل نیست
چه نصیحت کنی ای غافل نادان که مرا
پند عاقل نکند سود چو دل قابل نیست
اگرت عقل بود منکر مجنون نشوی
کانکه دیوانه لیلی نشود عاقل نیست
غم دل با که تواند که بگوید خواجو
مگر آنکس که غمی دارد و او را دل نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و عواقب آن است. شاعر به خطرات و دشواریهای عشق اشاره میکند و میگوید که مسیر عشق سرانجام به ساحل امن نمیرسد. او به این نکته تأکید دارد که در عشق، اگر کسی جانش را از دست بدهد، خونبهایش بر دوش قاتل نیست. همچنین گفته میشود که جدایی ظاهری نباید مانع وصال شود. شاعر ابراز میکند که زیبایی معشوق وصف ناپذیر است و هیچ چیز نمیتواند به درستی آن را توصیف کند. او به حلقهی بندگی معشوق اشاره میکند که که به او مقام و عزت میبخشد. در نهایت، شاعر از غم خود مینالد و میگوید که تنها کسی که غم دارد میتواند دردش را درک کند.
هوش مصنوعی: عشق تو خطرناک است و به جایی امن نمیرسد، نه راهی برای فرار از دردهای جدایی هست و نه جایی برای استراحت و آرامش.
هوش مصنوعی: اگر به دست عشق کشته شوم، باید بدانید که در این مذهب، بهای خون من بر عهدهی قاتل نیست و من از او انتقام نمیگیرم.
هوش مصنوعی: جدایی ظاهری نباید مانع ارتباط واقعی شود، زیرا در دنیای معنوی هیچ مانعی برای پیوستن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من فقط به جذابیت و زیبایی خوبان علاقه دارم و چیز دیگری برای من مهم نیست. آیا کسی هست که به زیبایی و جلوه ی سروقدان بیتوجه باشد؟
هوش مصنوعی: هیچ درخواستی از در تو بیجواب نمیماند، حتی اگر در کوی تو فقط اشک و اندوه وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: چه بگویم از زیبایی تو که هیچ کلمه و معنایی نیست که در خور جایگاه تو باشد.
هوش مصنوعی: کسی که از بندگی تو بهرهمند شود، مانند یک شاه خواهد بود؛ اما کسی که به تو اعتنا نکند، هرگز به مقام و جایگاهی نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: من هیچ بهرهای از سخنان تو نبردم، حالا چه میتوانم بکنم وقتی که حتی یک تار مو از تو نصیبم نشده است؟
هوش مصنوعی: ای غافل نادان، نصیحت تو برای من بیفایده است چرا که دل من آمادگی پذیرش پندهای عاقلانه را ندارد.
هوش مصنوعی: اگر عقل داشته باشی، نباید وجود مجنون را انکار کنی، زیرا کسی که عاشق لیلی نمیشود، عاقل نیست.
هوش مصنوعی: کسی که غم و اندوهی در دل دارد، تنها میتواند دردش را با کسی در میان بگذارد که خود نیز غمی در دل داشته باشد، زیرا دیگران قادر به درک واقعی احساسات او نیستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست
در دل میزند و جز تو، کسی در دل نیست
این محال است که رویت به همه آیینه روی
ننمایید مگر آنجا محل قابل نیست
این چه راهی است که در هر قدمش چاهی است؟
[...]
کعبه و بتکده سنگ ره اهل دل نیست
رشته راه طلب را گره منزل نیست
گل فتاده است به چشم تو ز غفلت، ورنه
غنچه ای نیست درین باغ که صاحبدل نیست
نقد آسایش دل در گره سوختن است
[...]
روزگاری است که هیچم خبری از دل نیست
به کسی کار دل اینگونه چو من مشکل نیست
باشد از حال من آنغرقه به دریا آگه
که امیدی دگر اندر دلش از ساحل نیست
گفتم ای دوست کیم وصل میسر گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.